اخراجيهای دولت براي انتخابات برمي گردند؟
در نهايت راز سكوت برخي اخراجيهاي كابينه نهم و دهم كشف شد و پيشبيني روزنامه تهران امروز در ماه گذشته مبني بر فعاليت پشتپرده اخراجيهاي دو كابينه اخير ايران براي حضور در انتخابات مجلس نهم رنگ واقعيت گرفت. اين خبر را روز گذشته يكي از سايتهاي نزديك به دولت منتشر كرد و نوشت كه «وزيران اخراجي دولت نهم و دهم، اقدام به راهاندازي تشكل جديدي براي حضور در انتخابات مجلس كردهاند. جلسات اين تشكل با حضور 10 وزير و به صورت هفتگي برگزار ميشود.» از سوي ديگر اخباري هم از اردوگاه اصلاحطلبان به گوش ميرسد كه اين فعاليتها هم در سطح وزرا و استانداران دولتهاي قبل از نهم تعريف ميشود.
اكنون آنچه بيش از فعاليتهاي دولت سازندگي و اصلاحات به چشم ميآيد، طيفبنديهاي درون پاستور است البته نه پاستورنشينان فعلي بلكه مرداني كه هر يك به انگيزهاي در سال 84 و 88 به ساختمان سفيد رياستجمهوري آمدند و منشور دولت را امضا كردند اما در ميانه راه از همراهي باز ماندند و اكنون لقب اخراجيها را يدك ميكشند و مهم اينكه در اين ميان بايد وزراي اخراجي اين دو دولت را از يكديگر تفكيك كرد بدين معنا كه بايد آنها را در سه يا چهار دسته تقسيم كرد.
دستههايي كه يا در برخي موارد داراي اشتراكاتي با هم هستند يا در تضادي معنادار از ديگران جدا ميشوند. روزنامه تهران امروز در ذيل به بررسي رفتار انتخاباتي اخراجيهاي پاستور پرداخته است كه در تمام اين دستهها وزراي اخراجي حضور دارند اما نوع نگاهشان به انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي با يكديگر داراي تفاوتهايي است.
اخراجيهايي كه اهل ائتلاف نيستند
يك دسته از وزراي اخراجي هستند كه دليل خروجشان از پاستور، ناهماهنگي با سياستهاي محمود احمدينژاد بوده است كه اين دسته ديگر راهي براي بازگشت به پاستور و ائتلاف ندارند از جمله اين وزرا پورمحمدي، دانشجعفري، كامران باقر لنكراني، صفارهرندي، پرويز فتاح، متكي و محسنياژهاي هستند كه به نيروهاي ارزشي كابينهها معروف بودند و برگزاري جلسات مشترك ميان آنها براي تصاحب كرسيهاي بيشتر بهارستان البته نه از سوي خودشان بلكه از سوي طيفي كه از همفكران آنها محسوب ميشوند، دور از انتظار نيست. قويترين انگيزه اين گروه براي برنامهريزي در انتخابات ميتواند ممانعت از ورود اعضاي طيف ديگر پاستور به بهارستان باشد.
ماندن براي رسيدن به بهارستان
دست ديگر از اخراجيهاي كابينه نهم و دهم طيف مقابل اين گروه هستند كه اگرچه عامل اخراجشان از پاستور مخالفت با سياستهاي رئيسجمهور و رئيسدفتر او بوده است اما تمام پلهاي بازگشت را خراب نكردند و با پذيرفتن سمت مشاورت در پاستور باقي ماندند تا شايد با اين ماندن، راهي براي ورود خود به بهارستان پيدا كنند يا نيروهاي اطراف خود را به مجلس بفرستند. سيد مهدي هاشمي، علي احمدي، غلامحسين الهام و نوذري از اين دسته هستند كه از يكسو خود را به دولت و رئيسجمهور نزديك ميدانند و از سوي ديگر نميخواهند با تابلوي دولتي در انتخابات مجلس نهم حضور پيدا كنند. شايد اختلافات اين طيف با طيف مشايي كه خبر آمادگي آنان براي حضور در انتخابات مجلس نهم از چندي پيش قوت بيشتري يافته است، اين گروه را به محافظهكاري در عملكردشان دعوت كرده است يعني اينان نميخواهند با گره خوردن با جريان انحرافي كه قصد شركت در انتخابات را دارند، از سبد آرايشان كاسته شود. اين گروه در نيمه بين گروههاي اول و سوم قرار دارد يعني نشانههايي از دو طيف مستقل از دولت و وابسته به دولت را دارند اما تمام تلاش خود را بهكار ميگيرند كه به هيچ يك از آنان منسوب نشود.
هدفمندانهترين اخراجهاي كابينه
طيف سوم طيفي است كه با اطلاع از برنامه انتخاباتي دولت، اخراج از كابينه را پذيرفتهاند و شايد مايه تعجب نباشد كه در جلسات انتخاباتي دولت و طيف مشايي هم حضور داشته باشند. خروج اين دسته از پاستور اگرچه در ظاهر با اعتراض و انتقادهايشان همراه بود اما در حقيقت، افرادي هستند كه اخراجشان را ميتوان هدفمندانهترين نوع اخراج از كابينه دانست. در ابتدا كه نام آنها به عنوان اخراجيهاي كابينه به رسانهها ميرسيد، تصور بر اين بود كه احمدينژاد در ميانه راه با حلقه اول اطرافيان خود دچار مشكل شده است اما با مرور عملكرد و سوابق اين بخش مشخص ميگردد كه آنها كماكان همان حلقه اول هستند كه حذفشان مدنظر احمدينژاد و ساير دولتمردان نيست و هنوز كاركردهاي مثبتي دارند. افرادي مانند محصولي، محرابيان و بهبهاني در اين بخش جاي ميگيرند كه در رزومه فعاليت سياسي هر يك از آنان، سابقهاي طولاني از تلاشهاي انتخاباتي براي طيف دولت وجود دارد.
اخراجيهاي بيهدف
برخي ديگر از اخراجيها هم هستند كه مشخص نيست در كدام گروه قرار ميگيرند. اينها در كمال تعجب و ناباوري و بدون مشخص بودن صبقه فعاليتهايشان به دولت آمدند و پس از كسب نتايج ضعيف در وزارتخانههايشان با دريافت حكم سفارت از ايران خارج شدند و اكنون وضعيت شفافي از آنان ارائه نميشود تا بتوان حدس زد آيا برنامه انتخاباتي دارند يا خير اما به طور قاطع ميتوان نظر داد كه اين دسته كه شامل افرادي مانند محمدمهدي زاهدي ميشوند، به دليل تعداد محدودشان شانسي براي تصاحب كرسيهاي بهارستان ندارند مگر آنكه با گروههاي ديگر همراه شوند و از سبد راي آنها به نفع خود استفاده كنند. برگزاري جلسات هفتگي هم از سوي اين گروه دور از انتظار است و بايد در مورد استراتژي انتخاباتي آنها منتظر ماند.
جلسات ماهانه اصلاحطلبان
روز گذشته خبر انتخاباتي ديگري هم منتشر شد كه بر مبناي آن يكي از وزراي سابق دولت هاشمي رفسنجاني اقدام به تاسيس تشكلي از وزرا و استانداران دولت سازندگي و دولت توسعه سياسي جهت ورود به انتخابات مجلس كرده است. وي با روساي اين دو دولت، ديدارها و مذاكراتي داشته است. اين خبر هم آنچنان دور از انتظار نبود چرا كه برگزاري جلسات ماهانه ميان وزرا و استانداران سابق دولتهاي هاشمي و خاتمي امري مسبوق به سابقه است و اين جلسات به صورت منظم برگزار ميشود كه حضور در انتخابات مجلس نهم هم ميتواند يكي از محورهاي اين جلسات باشد. از سوي ديگر با نگاهي به عملكرد و موضعگيري روساي اين دو دولت مشخص خواهد شد كه آنها به صورت پنهان و آشكار از آمادگي ياران خود براي حضور در انتخابات مجلس نهم سخن گفتهاند. اظهارات اخير روئساي دولتهاي گذشته، برخي شايعات مبني بر خودداري اين دو طيف از حضور در انتخابات را رد ميكند. آمادگي و برنامهريزي وزرا و همراهان دولت هاشمي و خاتمي چنان مشهود است كه حتي طيف دولت به برنامه اصلاحطلبان براي شركت در انتخابات اذعان دارد چنانكه داماد رئيسجمهور كه از كانديداهاي احتمالي مجلس است در گفتوگو با تهران امروز برنامه اصلاحطلبان براي شركت در انتخابات مجلس نهم را تاييد كرد و گفت: «اگر نميخواستند در انتخابات شركت كنند، شروط تعيين نميكردند.»