شعري كه «آيات القرمزي» را تا مرز شهادت برد
فيلم و ترجمه شعري كه آيات القرمزي، شاعر بحريني خواند و منجر به ربايش و شكنجه اين شاعره شد، منتشر ميشود.
آيات القرمزي، شاعر بحريني در يكي از تجمعات در ميدان لوءلوء شعري خواند كه منجر به ربايش و شكنجه اين شاعر شد. ترجمه بخشي از اين شعر به همراه فيلم شعرخواني اين شاعر جوان در ادامه ميآيد:
ما زندگي در قصر را نميخواهيم و هواي رياست هم در سر نداريم
ما مردماني هستيم كه ذلت و بدبختي را از بين خواهيم برد.
ما انسانهايي هستيم كه بدون اعمال خشونت ظلم را از اساس ريشه كن خواهد كرد
چرا كه نميخواهيم مردم در ضعف و بيچارگي خود باقي بمانند
***
گفتوگوي تمثيلي حمد و شيطان
ابليس: اي حمد از خدا بترس. دل من بخاطر اين مردمان تكه تكه شده من بر عليه تو به پا خواهم خاست
حمد: من اينگونه ياد گرفتم كه آنان را ناديده بگيرم و خوارشان كنم و به انواع بدبختيها مبتلايشان كنم
ابليس: اي حمد آيا صداي اعتراض مردم را نميشنوي؟
حمد: اي ابليس من از خون اين مردمان سير نميشوم
بعد از من اين سرزمين براي هيچ كودك و جوان و بزرگسالي نبايد گوارا باشد
براي خواري و ذلت هزاران در گشوده شده است
و جوانها در زندان به سر ميبرند و كل مردم را داغدار كردهام
***
من سعادت را جز در مرگ نميبينم
و زندگي با ظالمان را جز ننگ و عار نميدانم
***
خون مردمان بي هيچ گناهي ريخته ميشود
گويي بحرين كربلاست