شیخ محمد تقی بهلول: مردمان سده به شجاعت معروفند

ارسال در نامه های مردمی

name2حادثه باغ خمینی شهر اگرچه خاطرمان را آزرد و با آبرویمان بازی کرد اما خیلی از ما ها را واداشت تا با جستاری در گذشته و حالِ شهر و همشهریان به احقاق حقمان بپردازیم و هر کدام به سهم خودمان دِینمان را به آب و خاکمان ادا کنیم که اگر به جایی رسیده ایم یا اعتباری کسب کرده ایم و یا حتی فقط زیر سایه آرامشش آرام گرفته ایم تا دنیا دنیاست مدیونش هستیم.

متن زیر یکی از همین جستارهاست که می خوانیم:

يا ايهاالذين آمنوا ، كونوا قوامين لله شهداء بالقسط  ولايجرمنكم شنان قوم علي الاتعدلوا اعدلوا ، هو اقرب للتقوي واتقوالله ان الله خبير بما تعلمون . سوره مباركه مائده آيه 8

اي اهل ايمان! در راه خدا استوار و گواه راستي و درستي باشيد، نبايد عداوت و دشمني گروهي شما را بر آن دارد كه از طريق عدالت بيرون رويد، عدالت پيشه كنيد كه عدالت به تقوي نزديك تر است. ( زيرا عدالت پايه واساس هر نيكي و پرهيزكاري است ) و از خداوند بترسيد كه البته به هر چه مي كنيد آگاه است .

مقوله فرهنگ مرز جغرافيايي نمي شناسد ونمي توان تاثيرات آن را به نقطه ای محدود نمود  به ويژه در عصر حاضر كه هر حركت و عمل و سخني به مجرد وقوع توسط رسانه هاي ديداري و شنيداري به مخاطبان مختلف منتقل شده و تاثير مي گذارد البته این ضریب نفوذ درميان افراد مختلف جامعه يكسان نيست .

في المثل افراد انديشمند و فرهيخته آثار علمي و تحقيقي كه از مبناي علمي و اعتباري تحقيقاتي برخوردار باشد را مورد توجه قرار مي دهند و به همين دليل است كه در مورد ناهنجاري هاي اجتماعي عجولانه قضاوت  نمي كنند و همواره سعي در يافتن علل وقوع جرایم و ناهنجاري ها نموده و جامعه را به سمت كمال و رشد و تعالي راهنمايي و هدايت مي كنند ولي طبقات عامي جامعه ممكن است با حركات انفعالي و گاه متضاد تحت تأثير نوشته اي قرار بگيرند و متناسب با درك نويسنده عكس العمل مثبت يا منفي نشان بدهند. اگر نويسنده با تقوا و دلسوز جامعه بوده و هدف او رشد و تعالي و راهنمايي به سوی كمال باشد همين تاثير را در مخاطبان خود خواهد گذاشت و برعكس.

رسالت نويسندگان و رسانه هاي گروهي همواره بايد بر مبناي ايجاد بستر مناسب جهت رشد وكمال جامعه باشد و جامعه را از واكنش هاي غير مسوولانه و نسنجيده به دور نگه دارد، نويسندگان با تقوا وعدالت محور با نوشته ها و هدايت هاي به موقع خود التهاب جامعه را كنترل و آن را در مسير عدالت و تقوا قرار مي دهند.

چندي قبل نويسنده اي در روزنامه اصفهان زيبا  سعی داشت با مقايسه اي بر مخاطبان خود تأثير بگذارد . بایداز ايشان پرسيد:

آیا مي توان پليدي و جنايت عده اي قليل را مبناي قضاوت قرارداد و آن را به جامعه ای بزرگ با سوابق تاريخي فراوان و تاثيرگذار  نسبت داد؟

آیا جامعه اي كه با غیرت و قدرت تمام افغان ها را از اصفهان و بلکه از ايران  بیرون راند و يا جامعه اي كه در دامان خود بزرگانی همانند دكترريحان ميردامادي، فيض الاسلام، آيت اله  اشرفي و آيت اله صهري ( كه مردم قدرشناس اصفهان پیکر پاک ايشان را درسال 1343 باپای پياده از مسجد سيد اصفهان تا میدان امام حسین(ع) و خيابان آتشگاه به طرف خميني شهر تشييع نمودند.) و ده ها شخصيت برجسته دیگر را پرورش داده، با ديلينجر قابل مقايسه است ؟!

باید گفت خميني شهر علاوه بر پرورش شخصيت هاي تأثير گذار، همواره در تامين هزينه خيريه ها، ساخت مدرسه و مراکز ورزشي و بهداشتي و... پيشتاز بوده است.

شاهد اين مدعا گواهي و شهادت مردم اصفهان است كه از زبان شيخ محمدتقي بهلول بيان شده است:

آيت اله شيخ محمد تقي  بهلول چند سال قبل طي سخنراني مبسوطي در منزل آيت اله جبل عاملي از دلاوري ها و شجاعت های مردم خميني شهر در دوران استبداد رضاشاه به مطلبي اشاره كرد كه بد نیست برخي نكات آن را یادآور شویم( نا گفته نماند که از این دست پیشامد های خوب در دوره هاي  مختلف به خصوص دوره رضاخان بسیار اتفاق افتاده است. ) آقاي بهلول در بخشی از این سخنرانی گفت: "در پی قضيه مسجد گوهر شاد و طي مبارزات دوره رضاخان به همراه خواهر زاده ام در اصفهان بودم، خواهر زاده ام به بيماري آبله مرغان مبتلا گرديد و لازم بود حداقل 10 روز استراحت مطلق داشته باشد ازطرفي هم رضا شاه دستور تعقيب و بازداشت مرا صادر كرده بود. وقتی مشکلم  را با برخي دوستان اصفهاني ام در ميان گذاشتم به من پيشنهاد كردند براي اينكه خواهر زاده ام  بتواند در آرامش کامل به استراحت بپردازد به سده بیایم. پرسيدم سده كجاست؟ گفتند يكي از مناطق اطراف اصفهان است كه مردمانش به شجاعت معروفند.

گفتم: من در شهر بزرگ اصفهان امنيت ندارم چگونه در يك ده با امنيت زندگی کنم؟! اما دوستان اصفهاني ام مطمئنم کردند که مردم آنجا اجازه نمي دهند به شما تعرضي بشود و دولت رضا خان جرأت نمي كند به شما آسيبي برساند .

این موضوع را با یکی از دوستانم به نام سيد جمال ( منظور سيد جمال الدين صهري ) در ميان گذاشتم و سيد جمال هم در تایید سخنان دیگران گفت: سده زادگاه من است و هر كسي شما را  به آنجا راهنمايي كرده درست گفته و مطمئن باشيد آنجا در امنيت خواهيد بود .

من هم ( شيخ محمد تقي بهلول ) آمدم سده شما ومدت ده روز هم به منبر می رفتم و به دولت رضاخان ناسزا می گفتم و هيچ کس هم جرات نكرد متعرض من بشود. پس از بهبودي خواهر زاده ام هم به كاشمر رفتم و به مبارزات خود ادامه دادم."

مردم خميني شهر در دوران انقلاب و جنگ تحميلي نيز دوشادوش ملت غيور ايران مبارزه كرده اند كه خود برگ زريني شده است در تاريخ مبارزات اصفهان چراکه برای مردم باتقوا و پرهيزكار و خداترس مرز جغرافيايي  معنا  ندارد و كسي منتظر پاداش نيست تا بخواهد به نام خود و يا شهر خود مبارزه كند .

البته ممكن است در بين افراد بي تقوي این مرزبندي جغرافيايي وجود داشته باشد و  میانشان دزدي ارزش ها و پرتاب تهمت ها و جنايت ها به سوي يكدگر به شيوه نويسنده ديلينجر مطرح باشد.

اما آيا به خاطر عده اي جنايتكار مي توان جامعه اي با سابقه و فرهنگ درخشان را متهم نمود ؟

به قول مولانا :

مادر اين انبار گندم مي كنيم          گندم جمع آمده گم مي كنيم

موش تا انبار ما حفره زده است         وز فَنَش انبار ما ويران شده است

تا نينديشيم آخر ما به موش             كاين خلل از گندم است يا مكر موش

اول اي جان دفع مكر موش كن          بعد از آن در جمع گندم كوش كن

متاسفانه جامعه ما دچار نوعي اسكيزوفرني اجتماعي شده كه يك سر آن جنايتكاراني هستند كه به علت دورشدن از تعاليم ديني و بي توجهي خانواده ها و متوليان رسمي و غير رسمي فرهنگ و نهاد هاي تاثير گذار دست به چنين جناياتي مي زنند و سر ديگر آن نويسندگان بي مسووليتي همانند نويسنده مقاله ديلينجر قرار دارند زيرا چنين مقالاتي قبل از آن كه كمك به رشد و شكوفايي و اعتلاي جامعه نمايد در جهت تخريب فرهنگ موثر خواهد بود .

نويسنده مقاله ديلينجر اگر مسووليتي در  این زمینه احساس مي كند بهتر است اول در پيشگاه خداوند استغفار و از مردم خميني شهر عذرخواهي كند و قلم به زمين نهاده مطالعه نمايد و سپس مجددا تصميم به نوشتن بگيرد زيرا قرآن كريم فرمود: ( ن و القلم ومايسطرون )

ع . ش