« نامه یک شهروند در پاسخ به نامه يك شهروند »
در اين نامه آمده است:
سردبیر محترم دوهفته نامه فرصت
حرکت فرهنگی فرصت قابل ستایش است واز زحمات مستمرشما درجهت اطلاع رسانی صحیح به همشهریان عزیز تشکر و قدردانی می نماییم. درشماره قبل نامه ای سراسر انتقاد با عبارات تند یک شهروند درج گردید و تیتر صقحه اول فرصت شد که امیدواریم به نشانی عدالت این نامه نیز تیتر صفحه اول باشد.
شهروند محترم؛ چرا سراسر انتقاد از فرصت؟ چرا دور از انصاف؟ انتقاد فقط به معنای ایراد گرفتن و منفی گرایی نسیت. نامه سراسر انتقاد حکایت از عینک بدبینی ست؛ حکایت نادیده گرفتن محاسن و تلاشهای شبانه روزیست. باید از نویسنده مقالات سلمان فارسی تشکر کرد، مقاله ای بر پایه پژوهش و مستندات تاریخی. چرا غافل می شویم که پرداختن به مسائل مستند تاریخی جای افتخار و توجه دارد و غافل می شویم که پرداختن به چنین شخصیت بزرگی ذهن جوانان شهر را از درگیر شدن با فرهنگ غرب باز می دارد؟ شهروندی اشاره می کند ارائه گزارش عملکرد مسولان به مردم سرپوش گذاشتن روی کم کاری آنهاست که اگر ندهند باز هم به نقد می نشینند. اشاره می کنند چرا فرصت دیواری کوتاه تر از اتوبوس رانی پیدا نکرده است... چرا قدری تامل نمی کنند که همشهریان بیشتر از خدمات این ارگان استفاده می کنند تا سایر ارگان ها که فرصت با بررسی مشکلات سعی در بالا بردن کیفیت خدمات دارد. چرا از مسائلی صحبت می کنیم که اطلاعات و اخبار کافی از آن نداریم ؟ چرا توجه نمی کنیم 30 معلمی که برای حمایت از رییس [قبلي] آموزش و پرورش به فرمانداری می روند تنها 30 نفر نبوده اند و هر یک نماینده 50 نفر و شاید بیشتر بودند که حضور بیشترشان در فرمانداری مقدور نبوده تا بتوانند از تلاشهای شبانه روزی و خدمات ارزنده رییس مربوط و تغییرات چشمگیر آموزش و پرورش در زمانی کوتاه تقدیر و دفاع نمایند. چرا کمی آنسوتر نمی رویم که بومی یا غیربومی بودن دانشجویان مشکلی از دغدغه های شهروندان کم نمی کند!؟ مسولان باید از این آمار اطلاع داشته باشند که بحمداله دارند. چرا دست از قضاوت کردن و سطحی نگری بر نمی داریم؟چرا رسالت خبرنگاران را زیر سوال می بریم؟ چرا قدر روزنامه شهر را نمی دانیم؟ دوهفته نامه ای که رتبه اول استانی کسب کرده تا جایی که یک روزنامه استانی در تحلیل خود می گوید فرصت می تواند الگوی نشریات غیرروزانه استان باشد. دو هفته نامه ای که شهرهای دیگر آرزوی این چنین دو هفته نامه ای دارند. تلاشهای اين عزیزان را بی ارزش جلوه می دهیم، قدر افراد بومی شهر را نمی دانیم و کاری می کنیم که کسانی که دلسوزانه در شهر خود وقت می گذارند بدون دلیل به انتقاد گرفته شوند و تلاش هاشان نادیده گرفته شود و چه بسا افراد بومی بوده اند که وادارشان کردیم دست از تلاش های دلسوزانه و پی گیر خود بردارند... سردبیر محترم، ما هنوز نقد کردن را یاد نگرفته ایم. چگونه به خودمان اجازه می دهیم نامه ای سراسر انتقاد بنویسیم؟ در پایان خواهشمند است نامه را بدون کم و کاست انتقال دهید که شاید حذف جمله ای از آن باعث ناگفته ماندن درد دل هامان شود.
با تشکر-یک شهروند-نوزدهم اسفندماه یکهزاروسیصدوهشتاد ونه