بازتابهای فرصت / 47
- میراث فرهنگی را دریابید
- جانباز شیمیایی و دهها سوال
- مسکن مهر! از کجا بیاوریم؟
- و ...
میراث فرهنگی را دریابید
شماره قبل، طی گزارشی مستند به بخشی از آثار تاریخی در حال تخریب شهرستان پرداختیم، موضوعی که هرگز قابل جبران نخواهد بود. این گزارش، بازتابهای زیادی داشت که عموماً از تاسف مردم بخاطر سهلانگاری در حفظ و نگهداری این آثار حکایت میکرد. نکته جالب آن است که تقریبا در همه بازدیدها، هنگامی که مردم متوجه میشدند ما برای تهیه گزارش از این آثار تاریخی رفته ایم به شدت استقبال کرده و همراهی می کردند که این خود از فرهنگ بالای مردم و دلسوزی و دغدغه مردم برای حفظ این آثار خبر می دهد. این گزارش مستند البته انتقاد میراث فرهنگی را در پي داشت. اعتراضی که معلوم نیست به چه چیزی است.
یکی از شهروندان با استقبال از این گزارش در این زمینه گفت: «این کار شما اقدام بزرگی است که گرچه ممکن است سالها بعد جواب بدهد ولی سرانجام به ثمر خواهد نشست.» وی ادامه داد: «کاش تیترتان را کمی ملایم تر انتخاب میکردید مثلاً میراث تاریخی مورد بی توجهی است، گرچه قبول دارم میراث تاریخی خمینیشهر در سراشیبی نابودی است.»
درباره سينما
گزارش شماره قبل فرصت درخصوص واگذاری تنها سینمای شهر به اصفهان هم بازتابهای متعددی داشت. یکی از شهروندان هم گفت: «وضعیت این سینما، نمونهای از پایمال شدن حقوق شهرستان در زیر هیاهوهای سیاسی است. متاسفانه مسئولان شهرستان تنها به فکر دعواهای سیاسی خودشان هستند و منافع شهرستان برایشان اهمیتی ندارد.»
یکی دیگر از شهروندان در این زمینه گفت: «متاسفانه مدیریت فعلی سینما، توانایی لازم را در اداره این سینما ندارد، آنها با فرهنگ مردم خمینیشهر آشنا نیستند و نمیدانند چه فیلمهایی را و چه زمانی بیاورند. مثلا فیلم جذاب ملک سلیمان که در کشور بصورت میلیاردی فروش داشت را در دهه اول محرم پخش کردند در حالیکه هر کسی میداند مردم خمینیشهر در این دهه، مشغول عزاداری در حسینیه ها و مساجد هستند و حتی بعضا در کل این ده روز سر کار نمی روند چه رسد به اینکه سینما بروند.»
شهروندی هم گفت: « اینها گرچه به اسم بخش خصوصی این سینما را گرفتهاند ولی متاسفانه قانون را دور زده اند و دولتی هستند، بخاطر همین دلسوزی لازم را ندارند چرا که کمکاری آنان از جیب بیت المال پرداخت میشود.»
یکی دیگر از شهروندان هم در این زمینه گفت: «مدیریت این سینما برخلاف نظر مردم و مسئولان بوده برای همین این مدیریت تحمیلی است و کسی در شهرستان آنان را به رسمیت نمیشناسد.»
جانباز شیمیایی و دهها سوال
چاپ گزارشی از وضعیت وخیم یک جانباز شیمیایی بازتابهای متعددی داشت. در پی این گزارش، امام جمعه، شهردار و نماینده به صورت جداگانه به دیدار این جانباز رفتند. یکی از شهروندان ضمن تقدیر از اقدام فرصت در این زمینه گفت: «این جانباز از محله ماست. من سالهاست که او را می شناسم. خدا خیرتان بدهد که مشکلات او را به گوش مسئولان رساندید.» یکی دیگر از همشهریان اما در بیانی متفاوت گفت: «این جانباز تنها یک سال است که پیگیر مسائل جانبازیش شده است. پیش از این خودش اقدامی نکرده بود. مسئولان بنیاد شهید در این زمینه کم کاری نکرده اند.»
مسکن مهر! از کجا بیاوریم؟
چاپ نامه یکی از شهروندان در مورد وضعیت مسکن مهر خمینیشهر بازتابهای متعددی را به همراه داشت. از یک طرف مسئولان مسکن مهر شهرستان را وادار به واکنش کرد و از سوي دیگر حجم زیادی از متقاضیان مسکن مهر از اینکه حرف دلشان نوشته شده بود تشکر کردند. به دنبال چاپ این گزارش، یکی از مسئولان اداره کل تعاون استان اعلام کرد بزودی گروهی برای بازرسی از وضعیت مسکن مهر خمینی شهر اعزام خواهند شد.
یکی از شهروندان در این زمینه گفت: «در حالیکه در شهرهای دیگر خانه های مسکن مهر را تحویل مردم می دهند ولی در خمینیشهر هنوز حرف از پول دادن است. در شهرضا با 8-7 میلیون تومان، واحدها واگذار شده ولی در اینجا میگویند 17 میلیون تومان باید بدهی. از کجا بیاوریم؟»
پاسخی به اظهارات مدیرکل آموزش و پروش
تعدادی از شهروندان هم به اظهارات یکی از مسئولان اداره کل آموزش و پرورش اعتراض کردند. این مسئول در گفتگو با فرصت اعلام کرده بود «در خمینیشهر کاری میکنند که سرانجام ما یک رئیس ضعیف و بی تجربه را برای اداره آموزش و پرورش خمینی شهر انتخاب کنیم.» این شهروندان تاکید کردند: «وظیفه اداره کل آن است که یک مدیر قوی و شایسته را برای خمینی شهر انتخاب کند. اگر مسئولان خمینی شهر بر سر انتخاب یک مسئول هماهنگ نیستند دلیل نمیشود که اداره کل وظیفه اش را به خوبی انجام ندهد.
فرصت آنلاين
يكي از همشهريان هم در ايميلي نوشت: با سلام و خسته نباشید. می خواستم از راه اندازی سایت فرصت تشکر کنم. امیدوارم این سایت همیشه آنلاین باشه و توقف پیدا نکنه. البته شما در این کار (خدا را شکر) سابقه ندارید. منوووووووووووووووووووون
يك اتفاق جالب
يكي از مخاطبان هم در نامه اي به نشريه، ماجراي جالبي را تعريف كرد:
هفته گذشته 2 پيرزن كه نسبت هوو با هم دارند براي تزريق آمپول به درمانگاه [...] مي روند. يكي از آنها آمپول پني سيلين داشته و ديگري آمپول تقويتي. هر دو پول تززيق را پرداخت مي كنند و خانم پرستار هر دو آمپول را به يكي از آنها كه نياز به آمپول تقويتي داشته مي زند. وقتي اولي از اتاق بيرون مي رود تا هوويش براي تزريق پني سيلين بيايد خانم پرستار مي گويد هر دو را به اولي زدم (خانم پرستار حين انجام وظيفه مشغول خوش و بش با دوستش راجع به نوعي آش بود!) و خانم پرستار به اولي كه 2 آمپول را نوش جان كرده بود مي گويد: از داروخانه آمپولي ديگر بخر تا به هووي گرامي تزريق كنيم. اين پيرزن با هر مشقتي خود را به خانه مي رساند تا آمپولي ديگر براي هووي گرامي ببرد. حال تصور كنيد با حالت بدن لرزه و سرگيجه همراه آمپول دوم خود را به درمانگاه مي رساند و خانم پرستار دومرتبه پولي را بابت تزريق مي گيرد و كار را به اتمام مي رسد! فقط خدا بخير گذراند بلايي سر پيرزن نيامد.