بازتابهای فرصت 37
*خیلی دنبالتان گشتم ...
*سیاسیون جوان، همچنان منتقد فرصت اند
*زادگاه من کجاست؟
*و ...
بازتابها
خیلی دنبالتان گشتم....
یکی از خوانندگان به نام میردامادی تاکید کرد: «من برای خرید شماره قبل نشریهتان، به چندین دکه مطبوعاتی مراجعه کردم ولی همه آنها فرصت را تمام کرده بودند. لطفاً تیراژتان را بالاتر ببرید تا همه خوانندگان بتوانند فرصت را تهیه کنند.»
باز هم الحاق!!
یکی از خوانندگان به مخالفت نماینده شهرستان با الحاق خمینی شهر به اصفهان اشاره کرد و گفت: «نماینده شهرستان در جلسه استاندار گفتند اگر شاخصهای استانداری عوض شود، مشکل خمینی شهر هم حل میشود...
اما با توجه به اینکه بودجه عمرانی خمینی شهر 5 میلیارد تومان است، اگر شاخصها هم عوض شود -که نمیشود- نهایتاً بودجه خمینی شهر میشود 7-6 میلیارد تومان، نه! 10 میلیارد! آخر در یک شهر 300 هزار نفری، با این پول چکار میشود کرد؟ یک بیمارستان هم نمیشود ساخت.»
وی ادامه داد: «در ضمن نماینده تاکید کرد که اگر ملحق بشویم، عوارض زیاد میشود و مردم مشکل پیدا میکنند. ایشان به مزایای فراوان الحاق هم اشاره کنند و فقط به بحث عوارض نپردازند. چرا مردم رهنان، اینهمه از الحاقشان راضی هستند؟»
سیاسیون جوان، همچنان منتقد فرصتاند
در کنار ابراز لطفهای گسترده مردم به نشریه فرصت، برخی از سیاسیون شهر که از جهتگیری فرصت در رسیدگی به مشکلات مردم و وارد نشدن به مناقشات بیحاصل سیاسی گلایهمندند، همچنان به مواضع فرصت، معترض هستند. در همین راستا، یکی از سیاسیون جوان شهر که از فعالان انتخاباتی است، در ادبیاتی نه چندان مؤدبانه، به شدت از رویه فرصت انتقاد کرد. البته این فعال عزیز نگفت از کدام مطلب دلخور است!
زادگاه من کجاست؟
در شماره قبل، مقاله دکتر منتظرالقائم استاد دانشگاه اصفهان را درج کردیم. در این مقاله، این استاد دانشگاه نظریه خمینی شهری بودن سلمان فارسی را رد کرده و تاکید کرده بود براساس اسناد تاریخی، جی قدیم در محدوده پل شهرستان بوده است. این مقاله واکنشهای زیادی به همراه داشت. برخی به دفاع از نظریه رسول صرامی محقق تاریخ شهرمان پرداختند و برخی دیگر دلایل دکتر منتظرالقائم را منطقی دانستند. عدهی زیادی هم منتظر ماندند تا ببینند سرانجام این مناظره علمی و مکتوب، چه خواهد شد.
یکی از خوانندگان به نام حاجهاشمی هم در تماس با فرصت پرسید: «در روزنامه کیهان مورخ 19 آبان صفحه13 نوشته که کازرونیها میخواهند در مورد سلمان فارسی فیلم بسازند. پس آن چیست و این که شما چاپ میکنید، چیست؟»
فرصت: در مورد زادگاه سلمان فارسی بین مورخین اختلاف وجود دارد. بگونهای که بجز اصفهان، مردم کازرون هم بر اساس یک سند قدیمی، مدعی هستند سلمان متعلق به آن شهر است. از ما نشنیده بگیرید ولی ظاهراً قرار است کازرونیها هم وارد بحث ما شوند. فرصت درصدد است تا با درج مقالات موافقان و مخالفان این نظریه، در این زمینه فضایی سالم برای طرح مقالات علمی فراهم کند.
به دنبال یک سر نخ!!
ستون «شنیدهایم که» بخاطر داشتن اخبار ویژه و کوتاه خوانندگان بسیاری دارد. درج خبر وامهای میلیاردی، واکنشهای زیادی را به همراه داشت، عدهای به دنبال کشف این افراد سودجو بودند، عدهای هم به بیان تأسفی اکتفا کردند.
چرا تعطیل است؟
یکی از خوانندگان هم در واکنش به خبر تعطیلی یک ساله شورای فرهنگ عمومی گفت: «اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دبیر این شورا است و باید جواب بدهند که چرا در این همه مدت، حتی یک جلسه ساده هم برگزار نکردند. مفید و موثر بودن جلسات، پیشکش!»
عکستان، عکس بود!
یکی از خوانندگان به نام فرقانی هم درخصوص مصاحبه پیرامون موادمخدر گفت: «عکس با متن، در تضاد بود. اگر از خود درمانگاه عکس میگرفتید بهتر بود. لااقل تصویر موادمخدر یا کاریکاتور درج میشد.»
کجسلیقگی فرصت
چند نفر از خوانندگان هم به چاپ عکس شهر به استقبال محرم میرود در شماره قبل واکنش نشان دادند و ابراز کردند: «درحالیکه عید غدیرخم در پیش بود، درست نیست که برخی، اقدام به سیاهپوش کردن شهر کردند. کاش شما هم، این کار آنان را پوشش نمیدادید.»
فرصت: با نظر این خوانندگان گرامی کاملاً موافقیم، چرا که به فرموده امام صادق(ع)، «شیعیان ما در شادی ما شاد و در عزای ما غمگین هستند.» درج عکس مزبور، کجسلیقگی ما بود و باید بجای آن، عکس دعای پرشکوه عرفه و مراسم جشنها چا میشد.
چقدر ضعیف؟
یکی از کارکنان شبکه بهداشت شهرستان هم به حادثه تصادف اشاره کرد و از پررنگ شدن نقش نیروی انتظامی انتقاد کرد: «چرا در خبر تصادف، اینقدر نقش نیروی انتظامی را پررنگ کردید؟ آنها خیلی ضعیف عمل کردند. از آنهمه نیرویی که آورده بودند تنها دو نفرشان در صحنه بودند و آنها هم از پس جمعیت بر نمیآمدند. تازه یکیشان هم به تندی میکرد.» وی ادامه داد: «طبق آمار، تصادفات شهرستان، 35 درصد افزایش داشته ولی نیروی انتظامی گفته کاهش داشته است.»
فرصت: در مورد آمار نظری نداریم. اما اینکه گفتهاند نقش نیروی انتظامی را پررنگ کردهایم به نظر درست نمیآید. به هر حال، مسئله را نیروی انتظامی جمع کرد.
عرفانهای نوظهور
یکی از شهروندان هم در نامهای به نشریه در واکنش به خبر برگزاری همایش بررسی عرفانهای نوظهور نوشت: همایش بررسی عرفانهای نوظهور در خمینی شهر بر پا شد. من هم رفتم. خیلی هم موضوعش خوب بود. اما وقتی سخن از بررسی میشود، باید نقطهنظرها و دیدگاههای آنها را با همدیگر و با ادیان قبلی مورد بحث قرار داد نه اینکه به صورت تعصبی و با یک لحن تأثیرگذار بر ضد آنها صحبت کرد و آنها را رد کنیم بدون اینکه صحبتهای آن اشخاص که پایهگذار این عرفانها هستند را درک کنیم و یا نسبت به آن بینش پیدا کرده باشیم.
فرصت: با این دیدگاه این خواننده محترم که در نقد یک اندیشه باید آن اندیشه را دقیقاً شناخت موافقیم. البته در خصوص عرفانهای انحرافی و اشخاص پایهگذار آنها، نقد اساسی آنست که بطور کلی ادیان و مکاتبی که از وحی ریشه نگرفته باشد و افرادی غیرمرتبط با منبع وحی مبدع آنها باشند خواهناخواه به دلیل نقص فکری انسانها و از جمله مبدعان این مکاتب، به انحراف میروند.
مگر این شهر چند میلیون متر مربع است؟!!
يكي از شهروندان نكتهسنج به نام لطفیپور هم در تماسي گفت: شما در شماره 2 آبانماه نوشته بودیدکه 6 میلیون مترمربع هر روز توسط 63 کارگر تمیز میشود. یعنی به هر نفر کارگر 95000 مترمربع جارو میرسد یعنی 5/9 کیلومتر دستگاه هم نمیتواند این کار را انجام دهد. 10 کیلومتر میشود از فلکه منظریه تا حدودهای فلکه دانشگاه، یک کارگر چگونه میتواند این کار را انجام دهد؟ کمي تأمل کنید.
*سیاسیون جوان، همچنان منتقد فرصت اند
*زادگاه من کجاست؟
*و ...
بازتابها
خیلی دنبالتان گشتم....
یکی از خوانندگان به نام میردامادی تاکید کرد: «من برای خرید شماره قبل نشریهتان، به چندین دکه مطبوعاتی مراجعه کردم ولی همه آنها فرصت را تمام کرده بودند. لطفاً تیراژتان را بالاتر ببرید تا همه خوانندگان بتوانند فرصت را تهیه کنند.»
باز هم الحاق!!
یکی از خوانندگان به مخالفت نماینده شهرستان با الحاق خمینی شهر به اصفهان اشاره کرد و گفت: «نماینده شهرستان در جلسه استاندار گفتند اگر شاخصهای استانداری عوض شود، مشکل خمینی شهر هم حل میشود...
اما با توجه به اینکه بودجه عمرانی خمینی شهر 5 میلیارد تومان است، اگر شاخصها هم عوض شود -که نمیشود- نهایتاً بودجه خمینی شهر میشود 7-6 میلیارد تومان، نه! 10 میلیارد! آخر در یک شهر 300 هزار نفری، با این پول چکار میشود کرد؟ یک بیمارستان هم نمیشود ساخت.»
وی ادامه داد: «در ضمن نماینده تاکید کرد که اگر ملحق بشویم، عوارض زیاد میشود و مردم مشکل پیدا میکنند. ایشان به مزایای فراوان الحاق هم اشاره کنند و فقط به بحث عوارض نپردازند. چرا مردم رهنان، اینهمه از الحاقشان راضی هستند؟»
سیاسیون جوان، همچنان منتقد فرصتاند
در کنار ابراز لطفهای گسترده مردم به نشریه فرصت، برخی از سیاسیون شهر که از جهتگیری فرصت در رسیدگی به مشکلات مردم و وارد نشدن به مناقشات بیحاصل سیاسی گلایهمندند، همچنان به مواضع فرصت، معترض هستند. در همین راستا، یکی از سیاسیون جوان شهر که از فعالان انتخاباتی است، در ادبیاتی نه چندان مؤدبانه، به شدت از رویه فرصت انتقاد کرد. البته این فعال عزیز نگفت از کدام مطلب دلخور است!
زادگاه من کجاست؟
در شماره قبل، مقاله دکتر منتظرالقائم استاد دانشگاه اصفهان را درج کردیم. در این مقاله، این استاد دانشگاه نظریه خمینی شهری بودن سلمان فارسی را رد کرده و تاکید کرده بود براساس اسناد تاریخی، جی قدیم در محدوده پل شهرستان بوده است. این مقاله واکنشهای زیادی به همراه داشت. برخی به دفاع از نظریه رسول صرامی محقق تاریخ شهرمان پرداختند و برخی دیگر دلایل دکتر منتظرالقائم را منطقی دانستند. عدهی زیادی هم منتظر ماندند تا ببینند سرانجام این مناظره علمی و مکتوب، چه خواهد شد.
یکی از خوانندگان به نام حاجهاشمی هم در تماس با فرصت پرسید: «در روزنامه کیهان مورخ 19 آبان صفحه13 نوشته که کازرونیها میخواهند در مورد سلمان فارسی فیلم بسازند. پس آن چیست و این که شما چاپ میکنید، چیست؟»
فرصت: در مورد زادگاه سلمان فارسی بین مورخین اختلاف وجود دارد. بگونهای که بجز اصفهان، مردم کازرون هم بر اساس یک سند قدیمی، مدعی هستند سلمان متعلق به آن شهر است. از ما نشنیده بگیرید ولی ظاهراً قرار است کازرونیها هم وارد بحث ما شوند. فرصت درصدد است تا با درج مقالات موافقان و مخالفان این نظریه، در این زمینه فضایی سالم برای طرح مقالات علمی فراهم کند.
به دنبال یک سر نخ!!
ستون «شنیدهایم که» بخاطر داشتن اخبار ویژه و کوتاه خوانندگان بسیاری دارد. درج خبر وامهای میلیاردی، واکنشهای زیادی را به همراه داشت، عدهای به دنبال کشف این افراد سودجو بودند، عدهای هم به بیان تأسفی اکتفا کردند.
چرا تعطیل است؟
یکی از خوانندگان هم در واکنش به خبر تعطیلی یک ساله شورای فرهنگ عمومی گفت: «اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دبیر این شورا است و باید جواب بدهند که چرا در این همه مدت، حتی یک جلسه ساده هم برگزار نکردند. مفید و موثر بودن جلسات، پیشکش!»
عکستان، عکس بود!
یکی از خوانندگان به نام فرقانی هم درخصوص مصاحبه پیرامون موادمخدر گفت: «عکس با متن، در تضاد بود. اگر از خود درمانگاه عکس میگرفتید بهتر بود. لااقل تصویر موادمخدر یا کاریکاتور درج میشد.»
کجسلیقگی فرصت
چند نفر از خوانندگان هم به چاپ عکس شهر به استقبال محرم میرود در شماره قبل واکنش نشان دادند و ابراز کردند: «درحالیکه عید غدیرخم در پیش بود، درست نیست که برخی، اقدام به سیاهپوش کردن شهر کردند. کاش شما هم، این کار آنان را پوشش نمیدادید.»
فرصت: با نظر این خوانندگان گرامی کاملاً موافقیم، چرا که به فرموده امام صادق(ع)، «شیعیان ما در شادی ما شاد و در عزای ما غمگین هستند.» درج عکس مزبور، کجسلیقگی ما بود و باید بجای آن، عکس دعای پرشکوه عرفه و مراسم جشنها چا میشد.
چقدر ضعیف؟
یکی از کارکنان شبکه بهداشت شهرستان هم به حادثه تصادف اشاره کرد و از پررنگ شدن نقش نیروی انتظامی انتقاد کرد: «چرا در خبر تصادف، اینقدر نقش نیروی انتظامی را پررنگ کردید؟ آنها خیلی ضعیف عمل کردند. از آنهمه نیرویی که آورده بودند تنها دو نفرشان در صحنه بودند و آنها هم از پس جمعیت بر نمیآمدند. تازه یکیشان هم به تندی میکرد.» وی ادامه داد: «طبق آمار، تصادفات شهرستان، 35 درصد افزایش داشته ولی نیروی انتظامی گفته کاهش داشته است.»
فرصت: در مورد آمار نظری نداریم. اما اینکه گفتهاند نقش نیروی انتظامی را پررنگ کردهایم به نظر درست نمیآید. به هر حال، مسئله را نیروی انتظامی جمع کرد.
عرفانهای نوظهور
یکی از شهروندان هم در نامهای به نشریه در واکنش به خبر برگزاری همایش بررسی عرفانهای نوظهور نوشت: همایش بررسی عرفانهای نوظهور در خمینی شهر بر پا شد. من هم رفتم. خیلی هم موضوعش خوب بود. اما وقتی سخن از بررسی میشود، باید نقطهنظرها و دیدگاههای آنها را با همدیگر و با ادیان قبلی مورد بحث قرار داد نه اینکه به صورت تعصبی و با یک لحن تأثیرگذار بر ضد آنها صحبت کرد و آنها را رد کنیم بدون اینکه صحبتهای آن اشخاص که پایهگذار این عرفانها هستند را درک کنیم و یا نسبت به آن بینش پیدا کرده باشیم.
فرصت: با این دیدگاه این خواننده محترم که در نقد یک اندیشه باید آن اندیشه را دقیقاً شناخت موافقیم. البته در خصوص عرفانهای انحرافی و اشخاص پایهگذار آنها، نقد اساسی آنست که بطور کلی ادیان و مکاتبی که از وحی ریشه نگرفته باشد و افرادی غیرمرتبط با منبع وحی مبدع آنها باشند خواهناخواه به دلیل نقص فکری انسانها و از جمله مبدعان این مکاتب، به انحراف میروند.
مگر این شهر چند میلیون متر مربع است؟!!
يكي از شهروندان نكتهسنج به نام لطفیپور هم در تماسي گفت: شما در شماره 2 آبانماه نوشته بودیدکه 6 میلیون مترمربع هر روز توسط 63 کارگر تمیز میشود. یعنی به هر نفر کارگر 95000 مترمربع جارو میرسد یعنی 5/9 کیلومتر دستگاه هم نمیتواند این کار را انجام دهد. 10 کیلومتر میشود از فلکه منظریه تا حدودهای فلکه دانشگاه، یک کارگر چگونه میتواند این کار را انجام دهد؟ کمي تأمل کنید.