خرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

ارسال در هنر های تجسمی

که اگر می دانستند تلاش می کردند لااقل چیزی از او فرا بگیرند. حالا تنها یک شیپور از او به جا مانده است و دفترسروده های سوزناکش و چند سردیس دست ساز.


مرحوم استاد عزیزاله سروانی از پیشکسوتان هنر تعزیه کشور اهل و ساکن خمینی شهر علی رغم بهره نبردن از سواد، از کودکی با تکیه بر استعدادهای وافر خود پا در راه هنر گذاشت. هنر را با نقاشی آغاز کرد اما پس از مدتی به دلیل فراهم نبودن امکانات لازم برای کار در این زمینه پا به دنیای تعزیه گذاشت.


وی که از صدایی خوب نیز برخوردار بود به نقش آفرینی در تعزیه روی آورد و سپس با شاگردی نزد یکی از اعضای گروه موسیقی ارتش سر از موسیقی تعزیه درآورد و پس از مدتی توانست ترومپت را در حد اعلایش بنوازد.


این هنرمند خمینی شهری که از پس کارگردانی تعزیه نیز به بهترین نحو برمی آمد، شروع به ساختن سردیس هایی برای برخی تعزیه ها نمود و در این کار نیز که با تکیه بر استعدادهای ذاتی خود انجام می داد به قدری پیشرفت کرد که تا روزهای پایانی عمرش نیز از شهرهای دور و نزدیک سفارش می پذیرفت.


استاد سروانی که 20 سال پایان عمرش را به علت بیماری خانه نشین شد و دیگر قادر به اجرا و کارگردانی تعزیه نبود، به اصلاح نسخ تعزیه همت گماشت و مرجع تمامی هنرمندان تعزیه از سراسر کشور گشت. استاد جواهری که از بزرگترین هنرمندان تعزیه در کشور است برای اصلاح و تایید برخی نسخ تعزیه از محضر استاد سروانی بهره می برد.


سال ها عاشقانه استعداد و هنر خود را همراه با خلوص نیت و پاکی در خدمت نهضت حسینی قرار می داده تا مبادا محرّمی بیاید و از آقا ابا عبدالله حسین (ع) یاد نشود. گرچه خیلی ها پای تعزیه هایش نشسته اند و صدای شیپورش را شنیده اند و سردیس های ساخته دست او را که بر فراز نیزه هاست دیده اند و پای آن اشک هم ریخته اند اما نمی شناسندش نه که نشناسندش بعضا اسمش را می دانند اما نه به عنوان هنرمند، آن هم هنرمندی که هنر اصلی اش این بود که هنرش را به قرص نانی نفروشد.

sardis2
شغلش خرازی بود و در راسته چهارشنبه بازار دکان داشت ولی خانه اش دنبال جوی گاردر و در محله پایین چارو. باولگانی ها برای خود تعزیه داشتند و گاردری ها هم و این می شد که در ایام محرم باولگانی ها می گفتند او باید در محل ما تعزیه بخواند و شیپور بنوازد و گاردری ها هم نمی توانستند از او چشم بپوشانند.


ذوق شعر هم داشت و اوزان را می شناخت. نسخ تعزیه را می نوشت و هم آنچه را بود تصحیح می کرد تا مبادا کسی راجع به اهلبیت ناروا چیزی بر زبان آورد. همه می گفتند صدای سوزناکش مناسب زینب خوانی است. در نقش حضرت زینب (س) گذر به گذر می رفت تا فریاد زینب بر علیه جهل و تحریف و هوسبازی و بی عدالتی همواره زنده بماند.


دستان هنرمندش اما فقط به نوشتن روی کاغذ قانع نبود، کاغذها را لایه لایه روی هم می گذاشت و با سریش می چسباند و سردیس هایی می ساخت که از اینجا تا اقصی نقاط ایران را منزل به منزل طی می کردند تا نامشان در زمزه عزاداران حسینی ثبت و ضبط شود. مجسمه سازی با کاغذ هنری است که اصالت فرانسوی دارد و از ارزش زیادی برخوردار است.


عزیزاله سروانی که در طول زندگی پر برکتش در کمال تواضع و گمنامی و سادگی زندگی کرد، روز 14 آذر ماه سال گذشته بعد از پشت سر گذاشتن 92 محرّم، به دیار باقی شتافت و در آرامستان گاردر به خاک سپرده شد و در مراسم تشییع و ختمش اساتید بزرگ تعزیه از سراسر کشور حضور پیدا کردند.