کلاه صنعت پشم دیگر پشمی ندارد

ارسال در صنعت و عمران

از پشم تا فرش
مواد اولیه دستگاه ریسندگی، پشم است. پشم وارد شده به کارخانه با استفاده از دستگاه های گردگیر، دیگمه و گرامپر گردگیری، شسته، روغن کاری و حلاجی می شود و نهایتا در دستگاه چرخ کلاف به خامه تبدیل و با وزن چهار و نیم کیلویی که بقچه یا اسکورو نامیده می شود بسته بندی می گردد. در نهایت خامه ها به رنگ های سفید، سیاه، شکری، قرمز وکبود از کارخانه خارج شده و به تولید کنندگان قالی یا واسطه ها عرضه می شود تا دستان هنرمند قالیبافان آن ها را به فرش تبدیل نماید.

قانونی که هرگز اجرا نشد
یکی از فعالان صنعت پشم در خمینی شهر می گوید: مواد اولیه را  از کارخانه های سلمبوی چرمشهر تهران خریداری می کنیم. این نوع پشم را که با استفاده از مواد شیمیایی از پوست گوسفند های ذبح شده جدا می کنند، پشم دباغی می گویند.
شاهین، نوع پشم را هم در کیفیت محصول دخیل می داند و ادامه می دهد: الیاف پشم های خریداری شده از دباغ ها به دلیل استفاده از مواد شیمیایی دچار آسیب می شود ولی پشمی که از گوسفند زنده چیده می شود بسیار مرغوب تر است. وی ادامه می دهد: دولت در یک برهه تصمیم گرفت استفاده از پشم گوسفندان زنده را اجباری کند تا کیفیت پشم بالا برود اما این تصمیم هرگز اجرایی نشد.

خمینی شهر در صنعت پشم حرف اول را می زند       
فعالان صنعت پشم که به جز خمینی شهر، شهرهایی مثل شهرضا، جرقویه و...هستند برای خامه های تولید شده شان، هم مشتری داخلی دارند و هم خارجی البته به شرطی که بازار پشم دچار رکورد نشده باشد مثل الان که بسیاری از فعالان پشم یا با این شغل خداحافظی کرده اند و یا در حال جمع کردن دستگاه هایشان هستند. این محصول در هر کجا و هر زمان که قالیبافی رونق بگیرد، خواهان بسیار دارد. شاهین در این باره می گوید: خریداران این نخ ها دلالان هستند که آنها را نهایتا به بافندگان قالی می فروشند و در سراسر کشور از جمله استان آذربایجان و هر جای دیگر که قالی بافی هست پراکنده اند. به عنوان مثال مشتریان تبریزی همواره به دنبال جنس مرغوب هستند. وی می افزاید: مشتری های سال های اخیر ما غالبا دلالان افغانی هستند که نخ ها را خریداری و به کشور خود می برند و به قالیبافان می فروشند که البته در حال حاضر ناامنی و مسائل داخلی افغانستان باعث شده پشم، این بازار خارجی را از دست بدهد و کارخانه دار با کسادی مواجه گردد.  
مقیمی یکی دیگر از فعالان این عرصه می گوید: مقادیر کمی از این نخ ها برای تولید نمد به کار می رود. سال ها قبل ایران خودرو مشتری این نمد ها بود.
وی می افزاید: روزگاری این نخ ها به قالیبافان کشور خودمان فروخته می شد تا به فرش های زیبا تبدیل و به اقصی نقاط دنیا صادر شود و به این طریق یک چرخه سالم تولید در کشور فعال بود که خمینی شهر همراه چند شهر دیگر نخ آن را تولید کرده و قالیبافان با کمک همه اهالی خانه آن را به فرش تبدیل می کردند که ضمن ارزآوری مانع از بیکاری اهالی خانه نیز بود و این اشتغال به کار موجب ایجاد آرامش هم می شد ولی در حال حاضر چون از تعداد قالیبافان هم کاسته شده و سیاست های دولت های مختلف هم در این باره ضد و نقیض بوده، کارخانه های ریسندگی با رکود شدیدی مواجه شده است.

رونق گبه ایرانی در بازارهای آلمان
وی ادامه می دهد: در اوایل دهه 70 یک تاجر ایرانی موفق شد بازار بسیار خوبی برای «گبه» در آلمان پیدا کند و چنان سفارش خامه بالا گرفت که قیمت ها مانند دلار لحظه ای شده بود ولی به دلیل سو مدیریت و تقلب در تولید، این وضعیت چند سالی بیشتر دوام نیاورد و چینی ها جانشین ما شدند و همچنان دارند محصولی را که از ما کپی کرده اند به آلمان می فروشند.
اگرچه این فراز و فرود در بازار پشم از دیرباز وجود داشته و همواره فعالان این عرصه را در تنگناهای شدید می گذاشته است اما رکودی که در چند ساله اخیر شاهد بوده ایم ظاهرا دیگر قابل بازگشت نخواهد بود به گونه ای که بسیاری از کارخانه داران دستگاه های خود را به قیمت های بسیار ناچیز فروخته اند.

دستگاه های ریسندگی خمینی شهر ذوبِ ذوب آهن می شود
مقیمی می گوید: دستگاه هایی را که در دهه 60 حدود 19 میلیون تومان خریده بودم بعد از 20 سال 5/4 میلیون فروختم. محمود طاهران نیز یکی دیگر از کسانی است که نزدیک به یک دهه در عرصه پشم به فعالیت پرداخته و چند سالی است رخت خویش را از این ورطه بیرون کشیده است. وی می گوید: سال 83 دستگاه هایی را که 5/8 میلیون خریده بودم به زحمت 4 میلیون فروختم و به فعالیتم در این صنعت پایان دادم اما سال گذشته چنان بازار پشم به یکباره رونق گرفت و همان دستگاهی که من به زحمت توانسته بودم 4 میلیون بفروشم 80 میلیون شد که همه آنها که آن را کنار گذاشته بودند پشیمان شدند ولی این رونق خیلی زود رو به رکود گذاشت و حتی یک سال هم دوام نیاورد. طاهران راجع به روزهای اوج فعالیتش می گوید: زمانی بود که ما در دو شیفت کار می کردیم و روزانه 100 بقچه نخ تولید داشتیم اما وقتی بازار دچار رکود شد کارگرها را اخراج کردیم و تولید را در حد 40-30 بقچه در روز کاهش دادیم که آن هم یک سال روی دستمان ماند و در نهایت به زحمت توانستیم 8-7 ماهه آن را معامله کنیم.

کاهش چشمگیر دستگاه های ریسندگی در طول دو دهه
طاهران در رابطه با دستگاه های مورد استفاده در این صنعت می گوید: حدود 35 سال پیش دستگاه ها به صورت دست دوم از کشورهایی مثل چک و اسلواکی، روسیه و پاکستان وارد می شد اما کم کم این صنعت به قدری در شهر ما رواج یافت که دستگاه ها در خمینی شهر ساخته می شد و مشتری یک سال در نوبت می ماند تا دستگاه سفارشی اش را تحویل بگیرد اما امروزه دیگر هیچ دستگاه جدیدی در شهر ما ساخته نمی شود و حتی سازندگان قبلی قالب های خود را هم از بین برده اند.
شاهین در این باره ادامه می دهد: اگرچه در حال حاضر برای خرید چنین دستگاه هایی باید 200 میلیون تومان هزینه کرد اما موقع فروش، آن هم برای ذوب شدن در کوره های ذوب آهن 3-2 میلیون بیشتر بابتش نمی دهند.
طبق گفته مطلعان، اوایل دهه 70 حدود 400 دستگاه ریسندگی در خمینی شهر فعال بود اما حالا 50 دستگاه ریسندگی بیشتر در سطح شهرستان نیست و بقیه راهی ذوب آهن شده اند. شاهین یکی دیگر از مشکلات این عرصه را عدم استقبال کارگران ایرانی از کار در کارخانجات پشم می داند و می گوید: در حال حاضر حدود 300 کارگر در منطقه کوه کوچک مشغول کارند که همگی خارجی هستند.  
وی اصرار دلالان برای خرید محصولات ارزان را نیز یکی دیگر از دلایل رکود این صنعت می داند و می گوید: این گونه تقاضا کارخانه دار را مجبور به استفاده از روغن نامرغوب می کند چون قیمت یک بشکه روغن مرغوب 10 برابر قیمت روغن تقلبی است.

از فرش تا پشم
مقیمی معتقد است مسوولین محلی نمی توانند کاری برای نجات صنعت پشم بکنند چون به صنعت فرش وابسته است. اگر مسوولین کشور بتوانند برای فرش بازار های بین المللی دست و پا کنند ریسندگی هم از این وضعیت نجات پیدا می کند.