جستاري بر اخلاق شهروندي

ارسال در در شهر

شهرها در سراسر جهان امروز به زيستگاه اصلي انسان ها مبدل شده و اين روند با سرعتي فزاينده رو به افزايش است. در كشور ما نيز سالهاست كه شهرنشيني به شيوه زندگي اكثريت مردم تبديل شده است. روند شهرنشيني در ايران در سالهاي اخير برغم توسعه نسبي روستاها متوقف نشده و همه علائم حاكي از آن هستند كه اين روند در سالهاي آتي با شدت ادامه خواهد يافت.شهرهاي ايراني در مقايسه با شهرهاي بسياري از كشورهاي در حال توسعه و به ويژه كشورهاي فقير جهان سوم، شهرهايي با ابعاد مثبت و امكانات نسبتاً بالا هستند ، با اين وصف مشكلاتي همچون سنگيني حمل و نقل شهري و بار ترافيكي بالا، تصادفات رانندگي، برخي انحراف ها و تنش هاي اجتماعي نيز در آنها ديده مي شوند كه موجب آزار شهرنشينان است. از اين گذشته، رشد ناموزون و ناكافي شهروندي سبب آن شده است كه بسياري از ساكنان شهري ما از زندگي خود رضايت كامل ندارند و با نگراني و گاه حتي نااميدي به آينده شهرهاي خود مي نگرند.
از طرفي علوم، فناوري و تمدن جديد استانداردهاي رفاهي، بهداشتي را در كوتاه مدت بهبود بخشيده، اما بشر را با مشكلات بزرگي نيز درگير كرده است. چنانكه اگر بشر در جهانبيني، انسانشناسي، شيوه زندگي، اخلاق و رفتار خود بازنگري نكند، براي هميشه تنها سياره سبز و محل زندگي را به برهوت مبدل مي سازد.
توسعه ابتدا در انديشه، اخلاق و روان اتفاق مي افتد و سپس در بيرون بازتاب پيدا مي كند. بي توجهي، سوء استفاده و بهره برداري غلط از نعمت هاي مادي و معنوي عواقب سوئي را متوجه بشر مي كند. خداوند هرگز نعمت هاي خود را از هيچ قومي نمي ستاند و يا آن را تغيير نميدهد، مگر آنكه آنها خودشان يا به عبارتي انديشه، اخلاق و هويتشان را تغیير بدهند، يعني در واقع شيوه زندگي و برداشت آنها از زندگي تغيير كند، همانطور كه در قرآن كريم آمده است: ذلك بان الله لم يك مغيرا نعمته انعمتها علي قوم حتي يغيروا ما بانفسهم و ان الله سميع عليم .
 اين كيفر بدان سبب است كه خداوند نعمتي را كه بر قومي ارزاني داشته تغيير نمي دهد، مگر آنكه آنان آنچه را در دل دارند، تغيير دهند و خداوند شنواي داناست. تحول و دگرگوني در انديشه، اخلاق، شيوه زندگي و در الگوي توليد و مصرف انسان است كه نعمت طيب و پاك را تبديل به عنصري مضر و خطرناك مي سازد. 


اخلاق شهروندي
با توجه به اين پيشينه تاريخي – نظري ، اخلاق شهروندي را ميتوان مجموعه اي از قوانين و عرف هاي اجتماعي تعريف كرد كه بتوانند در اين زمينه بويژه در شهرهاي بزرگ و متوسط به دستاندركاران و ساكنان اين شهرها براي زندگي هماهنگ و بدون تنش چه با يكديگر و چه با محيط زيست، براي نسل هاي آينده امكان دهد.
مناطق غيرشهري ايران نيز به دليل همجواري هاي فيزيكي با شهرها و انقلاب اطلاعاتي و گسترش رسانه ها، ظاهري شهري پيدا كرده اند و لذا سرعت شهري شدن در كشورمان بسيار بالا بوده است. بنابراين نتوانسته ايم ذهنيت هاي مناسب يعني فرهنگ شهروندي را در شهرها به وجود بياوريم. در نتيجه ما بيشتر با روستاهايي شهرزده و با شهرهاي روستا زده روبرو هستيم تا با شهرهايي در موقعيت مناسب شهروندانه .
برخي از آسيب ها و مشكلات اجتماعي – فرهنگي در شهرهاي ما در حدي بالاتر از استانداردهاي جهاني قرار دارد.

اخلاق شهروندي در دين
اخلاق يكي از مهمترين حوزه هاي مورد تأكيد همه اديان آسماني است. اخلاق يك قلمروي مهم در زندگي اجتماعي و معرفتي هر فرد شناخته مي شود و چه بسا حتي بيش از هر چيز يك وسيله تنظيمكننده در روابط اجتماعي انسانها نيز تلقي شود.
اخلاق مدافع منافع اجتماعي و گروهي اعضاي يك جامعه است و در اين راه عهده دار نوعي آگاهي است كه آنها را مرور به مخاطب خود منتقل مي كند. اخلاق در شكل اجتماعياش يك ضرورت نيز هست. ضرورتي كه به خصوص در جامعه ما كه دين در آن وجه پررنگي دارد پر اهميت تر به نظر مي رسد چرا كه هر چه باشد اخلاق در جامعه ديني شكل تقليل يافته همان مذهب تلقي مي شود. از نظر مسلمانان اخلاق قوت گرفته از دين بوده و سعي مي كنند تا علت ورود به بحث اخلاق را نيز به گونه اي جلوه دهند كه رنگ دين در آن غالب باشد.
حوزه اخلاق براي مسلمانان به طور مستقيم مرتبط با روز رستاخيز و آخرت، سلوك و نفس و دستورات اخلاقي اوليا است، و به همين علت است كه امروز اخلاق به عنوان يكي از زواياي اصلي زندگي شهري ما محسوب شود.
هر چند بايد همين جا به اين موضوع اشاره كرد كه به طور كلي پرداختن به موضوع اخلاق شهري و اخلاق شهروندي اگر چه امروز به همراه مفاهيم مدرن و در قالب نو به مخاطبان عرضه مي شود اما بايد پذيرفت كه اصل اين موضوع صرفاً واقعيتي نيست كه تنها منحصر به تمدن امروزين باشد بلكه آنچه به عنوان شاهد و مثال مي توان از كتب مقدس الهي و يا دستورالعمل هاي مختلف مكتوب شده در دوره هاي مختلف استخراج كرد، مبين اين پاسخ است كه زندگي اخلاقي ريشه در تاريخ آفرينش داشته است. حتي اگر امروز ضرورت وجودش بيشتر از گذشته احساس شود. آن هم فارغ از جست و جو در چرايي وجود چنين ضرورتي .


اخلاق فردي و اخلاق اجتماعي
اما در مباحث اخلاقي جداي از حوزه مرتبط با فرد، آنچه كه به همان ميزان مهم به نظر مي رسد، وجود ارتباط بين اخلاق فردي هر شخص با جامعه و اجتماعي است كه او در آن زندگي مي كند. بايد بپذيريم كه از قوه به فعل رسيدن بسياري از صفات انسان (و حتي صفات منفي) مي تواند به گونه اي اكتسابي و تحت تأثير اجتماعي باشد كه وي در آن زندگي مي كند.
به عبارتي ديگر بازتاب رفتار هر كس در جامعه عرضه كننده گونه اي از روابط آشكار و پنهان موجود در همان جامعه است، چون به هر حال انسان معلول اجتماع است و اجتماع در قبال او داراي مسئوليت، هر چند اين واقعيت هرگز نمي تواند رفتارهاي قانون شكنانه و نادرست او را به بهانه تأثير گرفتن از جامعه و يا گرفتن انتقام از آن توجيه كند. به هر حال اين امر انكار ناشدني است كه هرگاه عملي غير اخلاقي از كسي سر بزند، آنكه نخست متهم اصلي به شمار خواهد رفت، خود او خواهد بود كه پاسخگوي كردار نادرست خويش باشد.
 در پايان ضرورت نگاه و رويكرد انسانشناسانه و فرهنگي به شهر و نهادينه كردن اين رويكرد در سازمان هاي شهري و رسانه هاي جمعي كاملاً احساس مي شود. تقويت رابطه ميان حوزه سياسي و حوزه فرهنگي از طريق نهادهاي حكومتي محلي (شهرداري ها) يكي از راهكاري حل مشكل مذكور مي باشد.