همسر شبیه سازی شده

ارسال در در شهر

مثلا دختر خانم اصلا نمی داند تریلیارد چند صفر دارد ولی مرد رویاهایش تریلیاردر است! یا اینکه طرف از سن ازدواجش گذشته و یک پسر نجیب و کاردرست (یعنی شغلش درست است!) آمده خواستگاری اش ولی چون وسط سرش کم مو است، قبول نمی کند با وی ازدواج کند!
یا پسری که نه شغل دارد و نه سربازی رفته؛ می رود خواستگاری یک دختر! بابا انصافت را شکر! اول زیرساخت هایش را درست کن، بعد اقدام کن! بعضی از پسران محترم هم که ریش و قیچی را کلا داده اند دست مادر محترمشان و وی هم از آن جا که معتقد است خداوند تاکنون هیچ پسری را برتر از فرزندش نیافریده بنابراین دنبال دختری می گردد که خوشگل باشد، قد بلند باشد، تحصیلاتش دکتری به بالا باشد، خانه داری بلد باشد، پولدار باشد، ماشینی زیر پایش باشد، خانه هم داشته باشد که دیگر عالی است و همان طور که مستحضر هستید چنین دختری در قوطی هیچ عطاری پدیدار نمی گردد!
از بحوث (جمع مکسر بحث!) بالا می توان نتیجه گرفت که همسر دلخواه برخی از افراد در این دنیای بزرگ وجود ندارد و باید به این دنیا  آورانده شود!
بله! دیری است که جامعه دچار مشکل "بی ازدواجی" شده و راه حل های زیادی برای آن پیشنهاد شده است! از آنجایی که بنده هم به عنوان عضوی از جامعه در قبال این قضیه مسوولم لذا دوگوله را به کار انداختم تا برای حل این معضل چاره ای بیاندیشم. از این رو پس از تامل و تفکر زیاد به این نتیجه رسیدم که در جامعه ما که در حال گذار از سنت به مدرنیته است و  علم و فن آوری نوین در حال نفوذ به تمام سوراخ سنبه های زندگی ماس،. برای حل این معضل هم باید از راه فن آوری های روز وارد شد! به این ترتیب که علم ژنتیک را با فن آوری چاپگر های سه بعدی تلفیق کنیم تا به علم جامعه شناسی کمک کند! چاپگرهای سه بعدی همان دستگاه هایی هستند که هر جسم زنده و غیر زنده به آن بدهی عینا تحویل می گیری به طوری که همان جا اداره ثبت احوال فورا مهر می زند که: فتوکپی برابر با اصل است.
تا اینجای قضیه که حل است از این به بعد علم مهندسی ژنتیک  همان ها که ژن ها را دست کاری می کنند وگوجه ای تولید می کنند که مزه آناناس می دهد اما نه گوجه است و نه آناناس باید وارد عمل شوند و بعضی ژن های دوست نداشتنی را از چاپ شونده حذف و برخی ژن های مورد علاقه را به آن بیفزایند! مثلا ژن های پولداری و خوش تیپی وحرف شنوی را وارد  و ژن ها یی مانند غر زدن، توقع بیجا، علافی و بیکاری  و از این جور ژن ها را از آن خارج کنند! بعد هم کافی است دکمه تحویل را فشار بدهیم و خلاصه  اندک اندک یک  همسر خوب تحویل بگیریم. ولی باید کلی حواسمان را جمع کنیم که همه مشخصات مورد نظرمان را اعمال کنیم که اگر یکی اش را یادمان برود ممکن است برایمان دردسر درست شود و کار به طلاق بکشد! در ضمن دانشمندان علوم مذکوره هیچ تعهدی در باب مناسب بودن صفات معنوی وانسانی همسر چاپی نمی دهند.
با توجه به این که روانشناسان گفته اند دو نفر که قصد ازدواج دارند باید 6 ماه بروند و 6 ماه بیایند تا همدیگر را خوب بشناسند، یکی از محاسن این روش آن است که این "شش" ها حذف می شود و در مصرف وقت و اعصاب صرفه جویی می شود چرا که به واسطه فن آوری یکی از طرفین به لطف فن آوری حالی طرف دیگر کرده است که چه خصوصیاتی دارد و او باید چه خصوصیاتی داشته باشد!
 از دیگر فواید این روش این است که همسر مورد نظر دیگر خانواده ندارد و در نتیجه مادرزن و مادرشوهر و همچنین خواهر وجود ندارد. به این ترتیب نیمی از درگیری های زوجین کم می شود و خانواده ها و در نتیجه جامعه به آرامش می رسد! در ضمن مراسمی مثل خواستگاری و مهربرون هم حذف می شود و همه از فشارهای فزاینده آن راحت می شوند! البته معایب این روش در حال بررسی می باشد که بعدا  و در فرصتی دیگر رسانه ای می شود.