محمد حسین املایی
 ولادت:           1326 ه. ش خمینی شهر Â
نام پدر: Â Â Â Â Â Â Â Â Â Â Â Â آیت الله رمضانعلی املایی
 وفات:            15اردیبهشت 1358
  مدفن:           قبرستان شیخین قم
                                                                  Â
 تحصیلات:
در دوران کودکی خواندن و نوشتن را آموخت سپس وارد حوزه علمیه اصفهان شد و سطح را به اتمام رسانید. در 13 سالگی به قم رفت و در حوزه علمیه به تحصیل پرداخت
 مبارزات
در قم با مبارزات حضرت امام آشنا شد و با اوجگیری نهضت اسلامی به این نهضت پیوست
بعداز واقعه 15 خرداد در مجلس ختمی که در مسجد اعظم برگزار شده بود توسط ساواک دستگیر و به تهران منتقل شد و پس از یکماه حبس در زندان قزلقلعه، آزاد شد. وی بعدها به جرگه یاران محمد محمد منتظری پیوست.در همین دوران با تبعید امام به ترکیه و نجف، وی نیز به نجف رفت و پس از 2 سال به کشور بازگشت ومجدداً دستگیر و زندانی شد. پس از آزادی از زندان دوباره به نجف رفت و مدت 3 سال در نجف اقامت گزید. در سالÂ 1357 بهÂ پس از کارشکنی های رژیم بعثی عراق ،امام خمینی (ره) قصد عزیمت به کویت را نمودند که دولت آن کشور از ورود ایشان ممانعت به عمل آوردند.در این سفر پر مخاطره مرحوم املایی ،حاج احمد آقا ودکتر یزدی امام را مشایعت می نمودند.
فرزندÂ امام در خاطرات خود به نقش ارزنده مرحوم املایی در جریان این سفر اشاره نموده است
شیخ محمد حسینÂ در 22بهمن سال 1357 به همراه امام به وطن بازگشت و پس ازپیروزی انقلاب مدتی در کمیته انقلاب به فعالیت پرداخت
پسر از زبان پدر:
در مصاحبه صورت گرفته توسط سایت تبیان(وابسته به حوزه علمیه قم)با حضرتÂ آیت الله املایی ،آن بزرگوار به پاره ای از خصوصیات فرزندشان اشاره فرمودند:
"فرزندم محمد حسين خيلى با هوش و استعداد بود. در همان كودكى كه او را با خودم به منزل مرحوم ارباب مى بردم. ايشان مى فرمود: (بچه خوش استعدادى است.) در نُه سالگى پيش من شرايع مى خواند. در دوازده سالگى شرح لمعه را شروع كرد و بعد هم براى ادامه تحصيل به قم رفت. در قم با مرحوم امام آشنا شدو علاقه شديدى به ايشان پيدا کردو زمانى كه امام به عراق تبعيد شد آقا محمد حسين هم به عراق رفت و تا پيروزى انقلاب اسلامى در كنار امام ماند. خيلى به امام ارادت داشت. مى گفت: فقط امام آيت الله العظمى است. امام هم به ايشان علاقه داشت و محمد حسين را به فرزندى پذيرفته بودپس از پيروزى هم در خدمت امام و انقلاب بود و سر از پا نمى شناخت. ايشان تازه از خارج به تهران آمده بود و خانواده زنگ زده بودند كه اگر ممكن است به اصفهان بياييد تا خويشان و نزديكان ايشان را ببينند. در جواب گفته بود:
من از پدرم آموختم كه بايد به فقيران و تهى دستان رسيدگى كرد. پدرم هميشه دم از فقرا مى زد. الآن وقت كمك به فقرا و تهى دستان فرا رسيده است. در اين فرصتى كه براى آمدن به اصفهان و ديدن خويشان بايد صرف كنم مى توانم به چند خانواده مستضعف سربزنم
وفات:
در15اردیبهشت1358 در یک سانحه رانندگی مشکوکÂ که در جاده تهران- قم اتفاق افتاد جان به جان آفرین تسلیمÂ نمود ،پیکر این مبارز خستگی ناپذیر در قبرستانÂ شیخین قم مدفون است.