ببخشید آقای رییس من خبرنگار وامانده شهر هستم ...

ارسال در در شهر

بسم ا... می گوید و گوشی را بر می دارد. شماره اول را می گیرد و با احترام به فردی که آن طرف خط است سلام کرده و خسته نباشید می گوید.
خبرنگار: ببخشید خانم من خبرنگار نشریه شهر هستم خبردار شدم رییس شما عوض شده، لطف کنید اسم ایشون را بفرمایید تا خبرش را چاپ کنیم.
خانم آن طرف خط: من اجازه ندارم اسم و فامیل ایشون را بگم.
خبرنگار: خانم تو این دوره و زمونه که مکالمات خصوصی صدر اعظم آلمان هم استراق سمع میشه، شما فکر می کنید اسم رییستون فوق سِرّیه؟! از اون گذشته شما که خودتان روابط عمومی قوی ندارید دیگه چرا تو کار ما که میخوایم مجانی اخبارتون را پوشش بدیم دسته می ذاری؟
خانم آن طرف خط: همین که گفتم، مزاحم نشید!
خبرنگار با خود می گوید: این که نشد بریم سراغ بعدی و بلافاصله شماره اداره بعدی را می گیرد.
خبرنگار: خبرنگار نشریه هستم، مطلع شدیم با پیگیری اداره شما یک کار مثبت انجام شده. لطفا توضیحات لازم را بدهید تا خبرش را منتشر کنیم.
کارمند اداره: نه ما کار مثبتی انجام نداده ایم!
خبرنگار: ولی ما مدرک داریم.
کارمند اداره: بله اما نمی خواهیم به شما توضیح بدهیم، می خواهید یک کار مثبت ما را منعکس بکنید و بعد هر وقت که دلتان خواست انتقاد کنید؟ ما هیچ کدام را نمی خواهیم!
ارتباط قطع می شود و خبرنگار به سیاهه خود نگاه می کند و به سراغ شماره بعدی می رود و با خود می گوید: خب این یکی رییس اداره س و احتمالا برخورد خوبی داره.
خبرنگار: سلام من خبرنگار نشریه شهر هستم، می خواهیم یک گزارش از حوزه فعالیت شما تهیه کنیم که جنبه اطلاع رسانی و آموزشی داره و به درد خوانندگان می خوره، اجازه گفتگو با چند نفر از کارشناسان شما را می خواستیم.
رییس: من اجازه نمی دهم.
 و بدون هیچ توضیحی تلفن را قطع می کند.
خبرنگار با خود می گوید این رییس حتما نشنیده که مسؤولان باید پاسخگو باشند وگرنه این جوری نمی کرد.
خبرنگار دوباره گوشی را برمی دارد و همانطور که آخرین شماره نوشته بر کاغذش را می گیرد با خود می گوید: این اداره همکاری خوبی با ما داره و حتما جواب میده.
خبرنگار: سلام از نشریه وامانده شهر هستم، خبر چی دارید؟
کارمند: هیچ خبری نداریم.
خبرنگار: مگه می شه؟ پانزده روز گذشته حتما خبرهایی اتفاق افتاده، هان؟
کارمند: رییس از دست شما ناراحته.
خبرنگار: چرا؟
کارمند: آخه مقاله ایشون را چاپ نکردید.
خبرنگار: ظاهرا شما نشریه را هم خوب نگاه نمی کنید، تو صفحه 4 چاپ کردیم. تازه خبررسانی که گرو و گروکشی نداره،  اطلاع از اخبار حق طبیعی مردمه.
این بار خبرنگار گوشی را گذاشت و با خودش گفت: حالا که این جوری شد برو سراغ نوشتن یه یادداشت. هنوز مشغول نشده بود که زنگ تلفن به صدا درآمد. آن طرف خط خبرنگار محلی نشریه بود که گاه خبرهایی را به نشریه می رساند.
خبرنگار محلی: دفتر نشريه؟ سلام، یه خبر داشتم.
خبرنگار: سلام علیکم، بفرمایید یادداشت می کنم.
خبرنگار محلی: قیمت سهام بورس سبزی خوردن فروشی های شهر افزایش یافت. به دنبال درگذشت ارزان فروش ترین سبزی فروش شهر، سبزی فروشی ها قیمت سبزی های خود را افزایش دادند و همین اقدام سبب شد که قیمت سهام سبزی فروش ها در بورس افزایش یابد. به گزارش خبرنگار اقتصادی نشریه، مقارن ظهر امروز شاخص کل سهام بورس 13 واحد افزایش یافت که کارشناسان دلیل آن را افزایش قیمت سهام سبزی فروشی ها و هجوم سرمایه گذاران برای خرید این سهام می دانند.
خبرنگار ماند که آیا این خبر را انعکاس بدهد یا نه!!!