بچه ها! یک دنیا اسباب بازی اینجاست

ارسال در در شهر

در این روزها که به خاطر سردی هوا امکان بردن بچه ها به پارک و شهربازی نیست، رفتن به خانه بازی سرپوشیده برای بچه ها جذاب و دوست داشتنی و البته متفاوت خواهد بود. برای آشنایی با غرفه های متفاوت این خانه بازی ساعتی از یک عصر پاییزی را در آن جا گذراندیم.در بدو ورود روبرو شدن با یک صفحه بزرگ مار و پله که می توانی روی آن بایستی، از نردبانش بالا بروی و از نیش مارهایش فرار کنی و تاسی که در ابعاد یک توپ بزرگ است بچه ها را که هیچ حتی بزرگ ترهایشان را هم سر ذوق می آورد.
- غرفه رستوران بازی های فکری خانوادگی، بچه ها و پدر و مادرها را دور یک میز جمع می کند تا بچه ها همفکری را در عین صمیمیت تمرین کنند.
- غرفه اسباب بازی های ویژه بچه های یک تا 3 سال با کفپوش مناسب اجازه می دهد بچه ها در امنیت به بازی مشغول شوند و خیال مامان بابایشان هم آسوده باشد.
- بلز، فوتبال دستی، انواع بازی های فکری و ... در دسترس همه بچه ها و حتی بزرگ ترهایشان است تا هر وقت از بازی های دیگر خسته شدند در گوشه ای بنشینند یا بایستند و گرم بازی شوند.
- اما اینکه اینجا بتوانی خاله بازی هم بکنی شاید برای بچه هایی که توی خانه هایشان بیشتر پشت رایانه نشسته اند یا پای تلویزیون خیلی جالب باشد.
- اگرچه انواع حیوانات کوچک و بزرگ و وسایل نقلیه در ابعاد کودکانه هم غرفه ای است که می تواند دقایقی بچه ها را مجذوب خود نماید اما از آن جا که چنین اسباب بازی هایی معمولا توی همه خانه ها پیدا می شود فکر می کنم وسایل بازی شبیه این مار و پله برای کودکان جذاب تر باشد. دقایقی می ایستم و به کودکی که همراه پدرش مار و پله بازی می کند نگاه می کنم. این بازی شباهت عجیبی با زندگی ما دارد. مبادرت به اعمال نیک نردبان پیشرفت ما می شود همانطور  که ارتکاب به گناه و خطا رتبه ما را تنزل می دهد.
- اگرچه استخر توپ چند سالی است که به دنیای کودکانه کودکان ما پا گذاشته اما همچنان محبوبیت خود را نزد بچه ها حفظ کرده است. کافی است کنارش بایستی و شیرجه بروی میان این همه توپ های کوچک رنگ رنگی. فکرش را که می کنی دلت یکهو می ریزد پایین.
- در نزدیک ترین غرفه به در ورودی تعدادی از بچه ها روی صندلی ها نشسته اند و چشم دوخته اند به دهان عمو خندون. گاهی می خندند، گاهی ذوق می کنند و گاه به سوال های این مجری کودک پاسخ می دهند. اینجا کلاس مجری گری عمو خندون است.
خانه بازی عموخندون بهمن ماه سال گذشته توسط جواد قدیری (عموخندون) راه اندازی شد تا بچه هایی را که به جبر زمانه در مجتمع ها ساکن اند و کمتر رنگ حیاط را می بینند و یا به خاطر وجود برخی شرایط نمی توانند در کوچه و به سبک بچه های قدیم همه انرژی و هیجان شان را تخلیه کنند، همه بازی های آن روزها را تجربه نمایند و کمی از دنیایی که آن ها را در تلویزیون و یارانه محبوس کرده بیرون بیایند.  
قدیری که به اقتضای شغلش یا بهتر بگویم ذوق هنری اش همنشینی با بچه ها و مطالعه درباره روحیات، نیازها و علایق آنها تبدیل به دغدغه همواره او شده و به همین دلیل با صرف هزینه شخصی اقدام به احداث این خانه بازی نمود، می گوید: به من پیشنهاد شد تا این فضا را در شاهین شهر و نجف آباد ایجاد کنم اما از آنجا که برای کودکان شهرم از این لحاظ نیاز بیشتری احساس می کردم، اقدام به راه اندازی این خانه بازی در شهر خودمان نمودم. اما اگر عدم حمایت مسئولان و کم لطفی آنها ادامه پیدا کند علی رغم میلم به لحاظ مالی دیگر قادر به ادامه کار نخواهم بود.
***
خوب می دانیم که توی شهر ما تبدیل شدن ایده های خوب به طرح و اجرا شدن طرح ها اگر قرار باشد چشم انتظار اعتبارات دولتی بنشیند، راه به جایی نمی برد و معمولا یا باید خیرین دست و آستین بالا بزنند و یا ایده پرداز با سرمایه شخصی که خیلی وقت ها به سختی فراهم می شود، دست به کار بشود. این خانه بازی هم از همان ایده های خوبی است که توسط ایده پرداز به واقعیت تبدیل شد اما اگر مسئولان بخواهند از حمایت این قبیل افراد دلسوز دست بردارند، هم همین امکانات حداقلی از مردم بی گناه دریغ می شود و هم هنرمند، طراح، ایده پرداز و سرمایه گذار فراری می شوند.