امتحان جدی تر از جنگ

ارسال در در شهر

jang_narmمانتو شلوارهای یکدست، مقنعه‌های آبی‌رنگ، جلیقه‌های سفید با یکی یک جزوه توی دستهایشان: " جدی‌تر از جنگ" اینها فرزانگان عضو سازمان دانش‌آموزی شهرستانند که دارند پله‌های پشت ساختمان آموزش و پرورش را به مقصد سالن اجتماعات اداره بالا می‌روند.

سالن مملو از جمعیت دختران دانش‌آموزیست که یا عضو شورای دانش‌آموزی ‌دبیرستانشان هستند و یا  فرزانگان دبیرستان‌های شهید مجبوری و نبوت و هنرستان‌های نور و عترت.
 روی تریبون نوشته اند: همایش دانش‌آموزی جنگ نرم.
بچه‌های نور و عترت سرودشان را اجرا کرده‌اند و خوشبختانه "عموشاهی" معاونت پرورشی و تربیت بدنی آموزش و پرورش شهرستان تازه گرم احوالپرسی با حضار است که من می‌رسم.
آقای عموشاهی از یک قفل می‌گوید، قفلی که امام خمینی باز کرد یعنی کلیدش را بهمان داد و آن کلید چیزی نبود مگر یک جمله‌ی دو کلمه‌ای.
همه‌ی حضارمشتاق شده‌اند هر چه زودتر این کلید دو کلمه‌ای را بشناسند اما او خود چیزی نمی‌گوید بلکه حضار را مورد خطاب قرار می دهد که:‌ چی بود آن کلید؟
و یک ردیف دانش‌آموزی که آخر سالن ایستاده‌اند یک صدا فریاد می‌زنند: ما می‌توانیم.   
او از ویژگی‌های امام هم می‌گوید و از اینکه دانش‌آموز وظیفه دارد آرمان‌ها و اهداف امام را حفظ کند و از اینکه هر کس امام را بشناسد عاشق شخصیتش می‌شود و برای اینکه گفته‌اش را ثابت کند چند مثال از رفتارهای امام می‌آورد که متاسفانه ما مجال نوشتنش را نداریم، او از " بصیرت" هم گفت و از اهمیتش و از اینکه حتما باید خیلی مهم باشد که هم امام به آن تاکید داشتند و هم رهبر عزيز انقلاب، گریزی هم به سریال مختارنامه می‌زند و " محمد حنفیه" که جزو خواص بود اما دعوت امام حسین را لبیک نگفت ومی‌رسد به انتخابات ریاست جمهوری خرداد 88 و نحوه‌ی شمارش آراء را به طور واضح و کامل برای دانش‌آموزان توضیح می‌دهد.
 از جنگ‌های سرد و سخت و نرم هم گفت و از فلسفه‌ی جنگ که از اول آدم تا همین حالا همواره نبرد حق علیه باطل بوده است؛ از جنگ آدم و شیطان بگیر تا ایران و عراق و گفت که وقتی دشمن دید ایران با جنگ سخت از پا در نمی‌آید به جنگ نرم رو آورد که مصادیقش همین بازی‌های رایانه‌ای است و ماهواره و... و گفت که یک دانش‌آموز وظیفه دارد برای مبارزه در میدان جنگِ نرم ضد آنچه را که دشمن می‌سازد و تحویل ما‌ می‌دهد بسازد، مثلا اگربه ما یاد داده‌اند که برای پیشرفت خودمان باید رقیبمان را بکشیم و از سر راه برداریم ما باید یک بازی یارانه‌ای بسازیم با محوریت ایثار.
یکی از دانش‌آموزان دکلمه‌ای اجرا می‌کند و بچه‌های دبیرستان شهید مجبوری سرودشان را به اجرا می‌گذارند و حالا نوبت رسیده است به سخنرانی رئيس اداره‌ی آموزش و پرورش.
سالن پر سر و صدا و شلوغ است اما "صرامی" سخنرانی کوتاهش را طوری شروع می‌کند که حرف‌هایش که تمام می‌شود بچه‌ها هنوز مشتاق شنیدنند. او آدم‌ها را با توجه به طرز تفکرشان به سه گروه تقسیم می‌کند: آدم‌هائی با تفکر شکمی یعنی همان‌ها که هر چه را می‌شنوند بدون تحقیق و مطالعه بازگو می‌کنند، گروه دوم آدم‌هائی که تفکر علمی ‌دارند و همه چیز دنیا را منحصرا علمی می‌بینند وفقط  در این چارچوب می‌سنجند اما یک گروه دیگر هم هستند که تفکر منطقی دارند و بعد ادامه داد که متولیان جنگ نرم همان "‌شکمی‌"ها هستند.
مجری ضمن تشکر از صرامی یکی از جملات زیبای رهبر را چاشنی حرف‌هایش می‌کند:
"خداوندا چنین زمین‌گیرمان نکن که زمان ظهور "مهدی" توان برخاستن نداشته باشیم."  
خانم خلیلی مسئول سازمان دانش‌آموزی شهرستان که برگزارکننده این مراسم است به 6 نفر از آنها که با کلمات:" بصیرت،امام،شهید، انقلاب" بهترین جمله‌ها را ساخته بودند جایزه داد.
نبوتی‌ها که سرود زیبایشان را اجرا کردند، برگه‌های پاسخنامه‌بین حضار تقسیم شد و من دیگر از جایم بلند شدم و بیرون آمدم. قرار بود از جزوه‌ی"‌جدی‌تر از جنگ" از دانش‌آموزان یک آزمون به عمل بیاید.