مقاومت مردم دلاور قلعه ي بن اصفهان در مقابل هجوم افغان ها

ارسال در در شهر

در تاريخ ثبت شده است. شاهدان هلندي و ساير جهانگردان مثل ويلم فلور و برخي مورخان همچون پيگلوسكايا نوشته اند كه 26 دسامبر 1722 ميلادي سلطان محمود افغان سپاهاني به آبادي ورنوسفادران فرستاد تا سده را تسخير كند. افغان ها سخت به اين دهكده تاخته اما مردم « بن اصفهان» چنان عرصه را بر افغان ها تنگ كردند كه براي سلطان محمود درد جگرسوزي بود كه بخواهد خود را شاه اصفهان و فرمانروايي ايران بداند ولي از عهدة تصرف يك روستاي كوچك برنیاید و همين مسأله باعث تعجب فرمانرواي افغان شده بود. علت اصلي پيروزي اهالي سده بر افغان ها اتحاد رهبران و بزرگان سده و عشق و ارادت خالصانه و واقعي آنها به امام حسين (ع) بود. اهالي پل اَرت( سده) به رهبري ميرصالح اسفريزي، سيد زين الدين و ميرمحمد در فروشان، ياورعلي در خوزان و ميرمحمدباقر در بن اصفهان و فرماندهان قزلباش، شمشيرهاي خود را بر سر دشمنان و بيگانگان فرود آوردند و اطراف قريه بن را با حفر خندقي ژرف غير قابل نفوذ ساختند. محمود افغان از اين واقعه سخت پريشان و اندوهناك شد. چرا كه اهالي سده در طي يكي از حملات خود تعدادي از افغان ها را كه از خويشان محمود بودند اسير كردند. سرپرسي سايكس در چگونگي اين واقعه مي نويسد: وقتي امان الله خان در حالي كه قافله لارستان را زده و با اموال آنان در حال بي نظمي مراجعت مي نمودند، اهالي سده و ورنوسفادران بر سر او تاختند. محمود افغان براي امان الله خان سردار خود كمك فرستاد ولي سدهي ها نيز پيروز شدند محمود افغان پيكي نزد شاه سلطان حسين فرستاد و از او خواست كه به مردم ورنوسفادران بگويد كه افاغنه اسير را كه اقوام محمود افغان بودند نكشند و آنان را خوب نگهدارند. شاه سلطان حسين نامه اي به اهالي بن نوشت و از آنان خواست تا اسيران افغاني را به قتل نرسانند و با آنان مدارا كنند تا افغان ها همان معامله را با اسراي قزلباش مرعي دارند. اما اهالي ورنوسفادران قبلاً تمام اسيران افغاني را به قتل رسانيده بودند. از جمله اين مقتولين برادر كوچك محمود افغان و پسرعمو و پسر خاله هاي او و نيز چند تن از بزرگان و معاريف افغان بودند. اهالي سده در جواب نامه شاه سلطان حسين به او نوشتند: «شاه صفوي، اينجا سده است ما راه امام حسين(ع) را انتخاب كرده و به جاي احضار پادشاه جن و تهيه شله زرد هفت هزار نخودي و آبگوشت سحرآميز! نيرو تدارك ديده و در مقابل بيگانگان سرتعظيم فرود نمي آوريم، ما ديگر تو را شاه خود نمي دانيم و تا پاي جان شمشيرهاي خود را به سر افغان ها فرود مي آوريم.»
افغانها سپس سعي كردند همچون قريه گز با زدن تونل قلعه بن را تسخير كنند، اما اهالي سده كه مخفيگاه و تونل هاي زير زميني فراواني درست كرده بودند شبانگاه بر افغان ها حمله كرده و آن ها را تار و مار كردند. بعدها اهالي ورنوسفادران كه اطراف روستاي خود را محاصره شده مي ديدند پيشنهاد زيردست خان سردار اصفهاني الاصل محمود افغان را كه شرايطي عادلانه به آن ها داده بود پذيرفتند و تسليم شدند. پس از تسليم اهالي ورنوسفادران اميرمحمود چون درصدد انتقام بود يكي از محارم خود را خواست و به او دستور داد نقش مخالف بازي كند و به عنوان ياغي به قريه بن اصفهان رفته، به قزلباش پناه برد اما ورنوسفادراني ها فريب نخوردند. ياغي دروغي پناهنده را به عنوان اين كه « از عهد و پيماني كه با محمود مردانه بسته ايم تخلف نخواهيم كرد» كت بستند و به محمود تحويل دادند. امير محمود نيز موقتاً تسليم شد و درست از كشتن ساكنين قريه بن برداشت. اين بار سرداران قريه با پيوستن به سپاه محمود و نفوذ بين مهاجمان منتظر فرصتي براي گرفتن انتقام برآمدند. اين انتقام با روي كارآمدن نادرشاه عملي شد. يكي از علل شكست افغان ها از نادر در نبرد مورچه خورت وجود جاسوس هاي فراوان در سپاه اشرف افغان بود.