کی برد؟ کی باخت؟
هر چهار سال یک بار تب و تاب جام جهانی فوتبال کشورهای مختلف اعم از پیشرفته و درحال توسعه و عقب نگه داشته شده را فرا میگیرد. فقیر و غنی، کودک و نوجوان، میانسال و سالخورده و ... مدتها به نسبت طرز فکرشان مشغول جام جهانی می شوند و بسیاری از امور تحتالشعاع آن قرار میگیرد. به گونهای که افرادی ؟؟؟؟ و محو آن میشوند. در این زمینه، بر هر گوشه از این پهنه گسترده به وسعت کره خاکی میتوان ذرهبین گذاشت و ریزها را درشت دید ولی ذرهبین فرصت تنها گوشهای از آن را پوشش داده است و آن کند و کاو درباره سؤالی است که این روزها همه از هم میپرسند، کی برد؟ کی باخت؟
بدون ذرهبین معلوم است که در هر مسابقه یکی از دو تیم برنده می شود و این روند ادامه می یابد تا فینال که فقط یکی قهرمان خواهد بود. اما با ذرهبین، پاسخ به این سادگی نیست و هر چه دقیقتر میشوی گروههای بیشتری از برندهها و بازندهها را میبینی.
اما برندهها:
شرکتهای مخابراتی که از راه افتادن مسابقات پیامکی و تلفن، مبالغ کلانی را به جیب میزنند.
شرط بندها که حرام و حلال نمی کنند و از راه شرط بندی، پولدار می شوند. البته زبانم لال منظورمان مسابقات پیامکی شبکه سه و پیش بینی برنده و بازنده نیست. آن مسابقات به قصد خیر است و جایزه نقدی اش هم برای سفر زیارتی عنوان می شود (!)
شبکه های تلویزیونی که برنامهای برای پخش پیدا میکنند تا آنتن خود را ساعتها با پخش بازی و تفسیر قبل و بعد بازی و تکرار بازی ها و ... پر کنند و از شر برنامه سازی خلاص شوند.
تولیدکنندگان، واردکنندگان، سرمایه داران، شرکت ها و مؤسساتی که فرصتی برای تبلیغ کالاهای خود در بین برنامه های مخصوص تلویزیونی و رادیویی و ایجاد نیازهای واقعی و کاذب در مردمِ همیشه بدهکار مییابند.
شبکه های خصوصی تلویزیونی که مشتریانی جذب میکنند.
متولیان اوقات فراغت و مسؤولین فرهنگی که میتوانند به لطف پخش مسابقات نفس راحتی بکشند.
سیاستمدارانی که در شرایط غفلت مردم، سیاستهای خود را اعمال میکنند.
مجاورین افراد دیگرآزار، بیشفعّال، بیوقت فعّال، پرخاشگر، مردم آزار و آنفلوآنزایی که در ساعات پخش بازیها از دست آنها کمی تا قسمتی آسایش پیدا میکنند.
دختر خانم هایی که برادران آزار و اذیت رسان دارند و مدتی از الطاف این اخوانِ میخ کوب شده پای تلویزیون راحت میشوند، همچنین مادران آنها.
اصحاب غیبت که ناخواسته ساعتی ازگناه مجانی غیبت تهمت زنی و شایعه سازی برای دیگران دور میشوند.
مدیران و برنامه ریزان که درس مدیریت و برنامهریزی را از کلیت جام جهانی میگیرند و احتمالاً کمی میفهمند که فوتبال صنعت است و سودآور نه زیانده و چون چاهی است که هر چه اموال بیت المال را در آن بریزی نه پر میشود و نه قطره آبی میدهد.
بازیکنان عزیز و ارجمند تیم های لیگ برتری خودمان که در هیاهوی این جام، تب فوتبال در کشور تند می شود و این عزیزان از خلال تندی این تب، راحت تر می توانند ارقام نجومی درخواستی خود را در قالب قراردادهای جدید از تیمهای لیگ برتری که خیلی هایشان دولتی است بگیرند. نوش جانشان البته.
مربیان، داوران و بازیکنانی که به مانند یک کلاس آموزشی بازیها را نگاه میکنند و خوب را از بد تمیز میدهند.
اما بازنده ها:
دانش آموز و دانشجوی درگیر در امتحان و کنکوریهایی که درس را رها و فوتبال را چسبیدهاند.
پدر و مادرهایی که باید هزینه اضافی برق و تلفن همراه اعضای فوتبال دوست خانه را بدهند و تازه جای آنها را تمیز کنند.
نوجوانان و جوانانی که بازیکنان با قیافه عجیب و رفتار عجیبتر و هنجارشکن را به عنوان الگو انتخاب و تا حد پرستش به آنها عشق میورزند.
بازیکنان فوتبال که برخی رفتارهای ناهنجار، خطاهای ناجور، اعتراضهای بیمورد و تکبر و خودخواهی بازیکنان جام را سرلوحه رفتار خود قرار میدهند.
ارباب رجوعِ کارمندان فوتبال دوستی که به دلیل بیدار بودن تا پاسی از شب با غیبت، تأخیر و یا خواب آلودگی کارمندان مواجه میشوند.
افرادی که به دلیل بیدار ماندن تا دیروقت نماز صبح آنها احتمالاً....
مردمانی که فوتبال نقش مواد مخدر را برای آنها دارد و هر وقت خواستند برایشان تجویز میکنند و ناچار دچار عواقب آن میشوند.
افراد متعصب که تا آستانه سکته از تیم و رنگ خاصی حمایت میکنند و به دلیل طبیعت بی چون چرای تعصب، کور میشوند و هیچ واقعیت دیگری را نمیبینند و هم به خود و هم به دیگران ظلم میکنند.
اصحاب فکر و فرهنگ که باید بنشینند و منتظر بمانند که این هیاهو کی تمام می شود تا مسائل اساسی تر اهمیت پیدا کنند.
و ...
داشتم کم کم ذرهبین را جمع میکردم که ناگهان خود برد و باخت زیر ذره بین قرار گرفت. راستی برنده و بازنده واقعی در گستره تمامی زندگی کیست؟ اگر گرفتار لحظهها نشویم و مقطعی فکر نکنیم و تمامی هستی و طول زندگی را در نظر بگیریم آیا خیلی از بردها باخت و خیلی از باختها برد نمیشود؟ ماحصل زندگی فرد در عرصه انسانیت چیست؟ برد را نشان میدهد یا باخت را؟
ذرهبین را نزدیکتر میبردم و حساستر میشدم که ناگهان متوجه خطری شدم. آیا تا کنون با استفاده از ذرهبین آتش روشن کردهای؟
لذا ترجیح دادم آن را جمع کنم.