مسكن مهري كه آسانسور نداشت...
آرزویم از ازل یک خانه بود / سرپناهی کوچک و کاشانه بود
بسکه دیدم اخم صاحب خانه را/ نرخ بالای اجاره خانه را
هر چه کردم بار من باری نشد/ پول من حلال هر کاری نشد
پول من در حد یک خوردن، نمیر/در حد یک لقمه نان و پنیر
فکر صاحب خانگی از سر برفت/ یا به قولی، خر برفت و خر برفت
ناگهان در زیر این گردون سپهر /طرحی آمد، طرح مسکن های مهر
گفته شد هر کس که او بی خانه است / در پی یک خانه، با یارانه است
مسکن مهر، ابتدای راحتی است/ ثبت نامش هم فقط اینترنتی است
الغرض، هر آنچه پس انداز بود / توی بانک و زیر زیر انداز بود
ثبت نام اولی انجام شد / اول قرض و رسید وام شد
وعده می دادند شش ماه دگر /ساخت این خانه می آید به سر
ناگهان می گفت مسؤول بنا / دست پیمانکار شد توی حنا
چونکه آهن، شن، مصالح شد گران/ نقد پردازید ده میلیون تومان
بارها این وعده ها تکرار شد / باز هم تقصیر پیمانکار شد
قصه کوته، بعد عمری انتظار /خانه شد تحویل و باقی الفرار
بسکه شادان بودم از اخذ کلید/ پله ها را چشم من اصلا ندید
آب هم در این مکان شر شر نداشت/مسکن مهری که آسانسور نداشت
شیر آب و کولر آبی نداشت /لامپ کم مصرف و مهتابی نداشت
توی آشپزخانه، کابینت نبود/ در محل بقال و کافی نت نبود
پاک، حتی یک فضای سبز نیست/ دکتری حتی برای نبض نیست
مسکن مهری چنین با وضع و حال/ همچو شیر بی دم و کوپال و یال
این چنین بی مهری از گردون سپهر /من ندیدم جز به مسکن های مهر
آی مسؤولان شما کاری کنید / صاحبان مهر را یاری کنید
آب و برق و جاده ای ما را بس است / ساز و برگ ساده ای ما را بس است
ای خدا این مهر را دائم بدار / یک سند شش دانگ بهر من بیار
روزنامه فرصت از سال 13 کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر خبر های خود را به صورت آنلاین نیز ارائه میکند