يه سوزن به خودمون

ارسال در در شهر

khandehماخميني شهري ها صدها خوبي داريم كه هيچ جا پيدا نيست اما چهار پنج تا عيب بزرگ داريم كه مثل "استخوان داخل آشه" ؛ يعني حسابي تو چشم ميزنه. يكي از اون عيب هاي خيلي بزرگ "غريبه پرستيه". (غريب نوازي صفت بسيار خوبيه اما غريبه پرستي نه).

خوبه چند مثال بزنم:

 

* وارد فلان اداره ميشي، سلام كرده و نكرده، كارمند همشهريت خودكار را بر ميداره و مشغول سياه كردن كاغذ ميشه يا شروع به وررفتن با كامپيوتر ميكنه يعني كار دارم؛ اگه همان موقع فرد ديگري با سر و شكل و لهجه متفاوت وارد بشه، سريع كارش را راه ميندازه و حتي چاي تعارفش ميكنه يا فورا خودش پرونده را پهلوي رئيس مي بره و امضاش را مي گيره و دو دستي تحويلش مي ده.

* محرّمه و ديگ هاي نذري همه جا بار گذاشته ميشه كه خيلي هم خوبه؛ ايستاده اي داخل صف و يه ظرف دستت گرفته اي تا مقداري نذري براي خانواده ات بگيري كه مي بيني در و ديوار فرياد ميشه كه: "غذا داخل ظرف نمي ريزيم و ..." اما همون موقع اگه سروكله چند نفر غريبه – كه معمولا از شهر كناري(؟!) هستند – پيدا بشه ، همون در و ديوارها دست ميشند و قابلمه ها و ظروف غذاشون را ميگيرند و پر ميكنند و با هزار عزت و احترام تحويلشون ميدند.

* مثالِ عيني تر اين موضوع سينما فرهنگه ؛ ساليان درازي چشم براه افتتاح سينما در شهرمون بوديم و افتتاح هم شد اما اداره اش را سپردند به ...!! ، يعني من و شما معطل ميشيم ، پول خرج ميكنيم  و بليط ميگيريم و نفعش ميره تو جيب ...!! ، جالبه ، نه ؟!

همه اين ها را عرض كردم كه بگم مدتيه از كنار بيمارستان منظريه كه ميگذريم كارگراني را ميبينيم كه مشغول نماكاري اين اثر باستانيند (بنا به قولي بناي اوليه اين اثر مربوط به زمان سلمان فارسي است) ؛ انشاء اله به احتمال بعيد به يقين اين بيمارستان طي پنجاه سال آينده به بهره برداري ميرسه ولي اگه اداره و درآمد اون را به سماق سابان شرق يا نمدمالان غرب دادند بُهت زده نشيم و تعجب نكنيم ؛ مثل خيلي از موارد ديگه خيلي راحت از كنارش بگذريم ، بي خيال ! اين چيزها در شهر ما عجيب نيست .

براي استفاده از منافع شهر ، دست خودمون يِوَره و دهنمون تنگ .

بدرود.