خندق كوه آتشگاه و خندق سلمان فارسي در جنگ احزاب
ادرک العلم الاول و العلم الاخر، بحر لاینزف قعره، منا اهل البیت امام علی(ع)
سلمان، دانش نخستین و دانش آخر را دریافت، دریایی است که عمق آن نمیخشکد. او از ما اهلبیت است.
ابن عربی و قاضی نور اله شوشتری، "سلمان منا" را دلیلی بر تقوا و طهارت سلمان دانستهاند.
قصه سلمان شنودستی و قول مصطفی کو ز اهل البیت چون شد با زبان پهلوی
(ناصر خسرو)
ابن شهر آشوب مینویسد: وقتی عمر، سلمان را به عنوان حاکم مدائن (بغداد) منصوب کرد، سلمان با اجازه علی(ع) پذیرفت که به عنوان حاکم تیسفون منصوب شود. بیجهت نیست که امام علی(ع) در وصف سلمان او را چنین توصیف میکند:
لعمرک ما الانسان الا بدینه فلا تترک التقوی اتکالا علی الحسب
لقد رفع الاسلام سلمان فارس وقد هجن الشرک الشریف ابالهب
بعدها عمر برای حضرت سلمان نامهای عتابآمیز مینویسد. از متن نامه سلمان در جواب عمر پیداست که او نامهاش را با موضعی که اندرزگویی در آن پیداست شروع کرده و در آخر نامه مینویسد: (... اگر از خدا خوف داشتند و به سخن رسول خدا(ص) توجه میکردند تو را امیرالمؤمنین نمیخواندند (کردید و نکردید) پس هر چه میخواهی بکن و بدان که به زودی عواقب ستم را در دنیا و آخرت در مییابی. ای عمر! کسی که ولایت را بعد از رسول خدا بر عهده گرفته میدانی وضعیت او چه خواهد شد؟ من این سخن خداوند را در سوره قصص آیه 83 چنین شنیدهام که فرمود: سرای آخرت از آن کسانی است که در این جهان نه خواهان برتریجویی و نه خواهان فساد هستند)
در شماره قبل بیان نمودم که زادگاه سلمان فارسی (مابه) مابرین یا ماربین، خمینیشهر کنونی میباشد. مرحوم علی اکبر دهخدا در لغتنامه نام اصلی سلمان را ماهوو دهقانزادهای از ناحیه جی اصفهان میداند. میدانیم که ماهو و مابه نیز یک معنا دارند. هو همان واژهای است که در اوستایی و پارسی باستان داریم و به معنای خوب و زیبا و به نیز به معنای خوب و بیعیب میباشد و جزء اول هر دو واژه از همان واژه اصیل فارسی مه به معنای بزرگ و عالی است. جالب است بدانیم که مرحوم دهخدا نیز سلمان را از ناحیه جی میداند.
اما اینکه نگارنده زادگاه سلمان را حدود آتشگاه کنونی میدانم این است که گفتیم ابنحوقل از وجود چشمههای پر آب و دائمی به نام یاسرم (چشمه سلمان) در مهروکان و بتروکان (مادرکان) خبر میدهد ( توپونیمهای یادمان) و درطومار شیخ بهایی نیز آمده است که مادی صرم مشهور به حسینی محاذی در جزین زیر مادیِ در واقع است. به نظر میآید که ابن حوقل نیز مرتکب اشتباهی در بیان مطالب تاریخی شده است چون که مادی صرم چشمه ندارد پس منظور ابنحوقل کدام چشمه است؟ با دقت در مادیهای اطراف یاصرم متوجه میشویم که تنها مادی قمیش است که در آن حدود چشمه دارد. این مادی بسیار قدیمی و معتبر بوده و آبادیهای زیادی از قراء سده را برکت میدهد. آب این نهر از آب سایر نهرها بیشتر و از نیاصرم کمتر است. اهمیت این نهر برای این است که اگر خشکسالی شود و شورابهای هم از رودخانه نداشته باشد از چشمهای که در مسیر آن است آب جوشش کرده و تشکیل نهری کافی و وافی میدهد. این نهر در نزدیک مسجد گورتان دو قسمت شده و ریزش آب از دو طرف و هوای لطیف و انبوه درختان چنان حالتی دارد که مصداق شعر صدرالدین خجندی است که گفته است:
ماربینی که نسخه ارم است آفتاب اندرو درم درم است
امروز در اصفهان محلی به نام مهروکان و بتروکان شناخته نیست. حافظ ابونعیم درکتاب ذکر اخبار اصفهان از دیهی به نام باطرقان نام میبرد ولی از فحوای گفتار او برمیآید که با بتروکان ابن حوقل قابل انطباق نیست. این باطرقان در شرق اصفهان است و اصفهان را فرا گرفته است در حالی که بتروکان ابن حوقل در غرب اصفهان و در کنار رودخانه و در دهستان ماربین واقع است. آیا میتوان گفت خندق و حصارهای سه گانه در اطراف کوه آتشگاه و دیه مورچا در سده بعدها باعث شده است تا حضرت سلمان پیشنهاد حفر خندق را در جنگ احزاب به پیامبر ارائه دهد؟ بر اساس قصههای قدیمی، اولین کسی که در جهان خندق حفر کرده است منوچهر پیشدادی است و سلسله نسب سلمان به منوچهر پادشاه ختم میشود که خالی از ظرافت نیست.
فهرست منابع:
1- لغتنامه دهخدا
2- طرایق الحقایق، ج 2، ص 7
3- مجالس المؤمنین ج1، ص 206
4- دیوان ناصر خسرو، ص 291
5- البدء و التاریخ ج 5
6- احتجاج، ص 134
7- دیار کهن خمینیشهر
8- الدرجات الرفیعه، ص 215
9- حبیب السیر، ج 1، ص 536
10- مختصر تاریخ دمشق، ج 10، ص 45